|
بعد از 12 سال، رؤسای مجالس کشورهای عربی وارد دمشق شده و با بشار اسد دیدار و گفتوگو کردند
دوره اسد
گروه بینالملل: صف بازگشت به سوریه بعد از 12 سال که از جنگ داخلی این کشور میگذرد، با شدت بیشتری توسط حاکمان کشورهای عربی ادامه دارد. روز گذشته هیاتی به رهبری محمد حلبوسی، رئیس مجلس عراق وارد دمشق شد و با بشار اسد، رئیسجمهور سوریه دیدار و گفتوگو کرد. زلزله سوریه باعث ایجاد یک زلزله سیاسی در منطقه هم شد و اینکه بعد از این موضوع کشورهای عربی دریافتند تنها راه روبهرو شدن با دولت و مردم سوریه تعامل با دولت بشار اسد است. سال 2012 بود که برخی کشورهای عربی با سردمداری قطر، عربستان و امارات و همچنین مصر زمان محمد مرسی، سوریه را از اتحادیه عرب اخراج کردند. برخی کشورها حتی پا را فراتر نهاده و مخالفان دولت سوریه معروف به «جبهه ملی مخالفان دولت سوریه» را به عنوان نماینده مردم این کشور به رسمیت شناختند. حال یک سالی است مباحثی درباره بازگشت سوریه به اتحادیه عرب مطرح میشود. در همین رابطه سال گذشته هیاتی از سوی دولت مصر به ریاست رئیس دستگاه اطلاعاتی آن به سوریه رفت اما برخی کشورهای عرب مانند عربستان و قطر کماکان بر رویه قبلی خود مبنی بر حصر دولت سوریه ادامه میدهند. البته چندی پیش اخباری منتشر شد که محمد بنسلمان هم به یکی از مقامات امنیتی خود دستور داده روند عادیسازی امور با سوریه را جلو ببرد. در همین رابطه بشار اسد در چند ماه اخیر سفرهای متعددی به خارج از دمشق داشته است. او به ایران، امارات و عمان سفر کرد و با مقامات ارشد این کشورها دیدار و گفتوگو داشت. از سویی مقامات کشورهای مصر، الجزایر، امارات و چند کشور دیگر عربی هم به سوریه سفر کردند. فرودگاه دمشق دیگر مانند گذشته سوت و کور نیست و رفت و آمد هواپیماهای عربی و حتی اروپایی در این فرودگاه جریان دارد. خبرگزاری اسپوتنیک اعلام کرد یک هواپیمای نروژی دیروز به عنوان نخستین هواپیمای اروپایی پس از ۱۲ سال در فرودگاه دمشق به زمین نشست. خبرنگار اسپوتنیک در دمشق نیز در این باره گفت: این هواپیمای نروژی نخستین هواپیمای اروپایی است که از زمان آغاز جنگ و تحریم سوریه توسط کشورهای اروپایی در فرودگاههای سوریه فرود آمده است. بر پایه این گزارش، این هواپیما سومین بسته کمکهای نروژ به زلزلهزدگان سوری است و پیش از این نیز یک هواپیما با فرود در فرودگاه بیروت و یک کشتی، بخشی از کمکهای این کشور را با کمک لبنان به سوریه منتقل کرده بودند. زلزله مرگبار واکنشهای گستردهای را به همراه داشته و رهبران کشورهای مختلف با ملتهای سوریه و ترکیه ابراز همدردی کردهاند و در این راستا کمکهایی نیز به ۲ کشور شده است. «دیوید هرست» نویسنده انگلیسی بتازگی در مقالهای نوشت: زلزله ترکیه و سوریه چهره واقعی اروپا و به طور کلی غرب را آشکار و به جهانیان ثابت کرد غرب بیش از بازسازی، به تخریب و جنگ علاقه دارد. وی، تاخیر اروپا در واکنش به فاجعه زلزله را اشتباهی بزرگ توصیف و اضافه کرد: در حالی که مردم انگلیس، فرانسه یا آلمان هنوز مبلغ قابل توجهی برای کمک به زلزلهزدگان جمعآوری نکردهاند، مردم دیگر کشورها تنها ۴ روز پس از راهاندازی «کمپین کمک به زلزلهزدگان» بیش از ۵۱ میلیون دلار برای کمک به سوریه و ترکیه اهدا کردهاند، مبلغ این کمک مایه سرشکستگی انگلیس و غرب است. از سویی روز گذشته تیمی از پارلمانهای عربی به سوریه رفتند. منابع رسمی سوریه دیروز خبر دادند رؤسای پارلمانهای چند کشور عربی وارد دمشق شدهاند. بنا بر گزارش خبرگزاری رسمی سوریه (سانا)، تعدادی از رؤسای پارلمانهای کشورهای عربی که در اجلاس اتحادیه پارلمان عربی مشارکت کرده بودند، در راستای تاکید بر حمایت از سوریه و ایستادگی در کنار این کشور وارد فرودگاه بینالمللی دمشق شدند. «حنفی جبالی» رئیس پارلمان مصر از جمله اعضای این هیات با تاکید بر حمایت پارلمانهای عربی از سوریه و ایستادگی در کنار مردم این کشور اظهار داشت سوریه به جایگاه پیشین خود در اتحادیه عرب باز خواهد گشت و این سفر در راستای حمایت از ریاستجمهوری، دولت و مردم سوریه انجام شده است. برخی منابع خبری اشاره کردند که رؤسای پارلمانهای قطر، کویت و مغرب از سفر به دمشق در قالب این هیات خودداری کردهاند. این سفر در حالی انجام شده است که رئیس پارلمان عراق، روز گذشته از کشورهای عربی خواست برای بازگشت سوریه به جمع کشورهای عربی تصمیم نهایی خود را اتخاذ کنند. حلبوسی در جریان سیوچهارمین اجلاس اتحادیه پارلمانهای عربی گفت: «کشورهای عرب در تمام سطوح پارلمانی و دولتی تصمیم نهایی بازگشت سوریه به جمع کشورهای عربی را اتخاذ کنند و این کشور نقش خود را در میان کشورهای عربی، منطقه و جهان به طور موثر ایفا کند و برای ثبات، بازسازی زیرساختها و بازگشت عزتمندانه و باکرامت برادران سوری که جنگ، آنها را از سرزمین و کشورشان کوچانده، به طور جدی تلاش شود». هیاتی از اتحادیه بینالمجالس عرب شامل جمعی از رؤسای پارلمانهای کشورهای عربی به ریاست رئیس پارلمان عراق و رئیس فعلی اتحادیه بینالمجالس عرب دیروز با اسد در کاخ الشعب دمشق دیدار کردند. بنا بر این گزارش، این دیدار با هدف حمایت از مردم سوریه و ایستادگی در کنار آنان در فاجعه زلزله اخیر است. هیات اتحادیه بینالمجالس در این دیدار تاکید کرد از بازگشت سوریه به محیط عربی حمایت میکند. رئیس پارلمان مصر که به همراه جمعی از رؤسای پارلمانها و هیاتهای شرکتکننده در کنفرانس اتحادیه بینالمجالس عرب به فرودگاه دمشق رفته، برای نخستینبار از سال 2011 است که به این کشور میرود. «حنفی جبالی» به محض ورود به فرودگاه دمشق گفت: ما برای حمایت و ابراز همدردی با سوریه در مقابله با رنج حاصل شده از زلزله اخیر، در این کشور عزیز و برادر هستیم. وی افزود: به مردم سوریه میگوییم ما با هم برادریم و در این شرایط سخت در کنار آنان هستیم. «حموده الصباغ» رئیس پارلمان سوریه نیز ضمن تشکر از هیات میهمان ابراز داشت این سفر تاکید بر این نکته است که سوریه قلب همکاریهای عربی است. این نخستین سفر یک مقام مصری بلندپایه به سوریه از آغاز حوادث سوریه در سال 2011 است. این روند نشان میدهد صف بازگشت به سوریه بسیار طولانی شده است. ارسال به دوستان
اروپا چطور دنبالهرو آمریکا در دشمنی با روسیه شد؟
درسی که پوتین از اعتماد به سران اروپا گرفت
ثمانه اکوان: تاکنون درباره نقش و سهم ایالات متحده در تاثیرگذاری بر تصمیم پوتین برای حمله به اوکراین مطالب زیادی گفته و نوشته شده است. ایالات متحده در این زمینه، از نظر بسیاری از تحلیلگران بینالمللی، نقش اصلی را در آغاز جنگ در اوکراین داشته است. تلاشهای روسیه برای رسیدن به اجماع و مذاکره با آمریکا جهت عضو نشدن اوکراین در ناتو یا اتحادیه اروپایی، تاثیر زیادی روی دولت بایدن نداشت و در نهایت کار را به حمله نظامی به این کشور کشاند. با این وجود تا به حال از نقش اروپا در این زمینه صحبت زیادی به میان نیامده است. ۳ کشور اروپایی یعنی انگلستان، فرانسه و آلمان هر کدام تاثیرگذاری خاص خود را در آغاز این جنگ داشتهاند و حالا هم با ادامه همان سیاستهای پیشین، اجازه رسیدن به آتشبس و توافق بین مسکو و کییف را نمیدهند.
در روزهایی که مطبوعات جهان در حال بررسی تبعات جنگ اوکراین در یک سالگی آن هستند، برخی رسانهها نیز هستند که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از بیاحتیاطیها و سیاستهای اشتباه غرب در مقابل روسیه نیز میگویند و معتقدند اگر سیاستهای اروپا در مقابل روسیه، با احتیاط بیشتری پیش میرفت و اروپا تا این حد وابسته و دنبالهرو بیچون و چرای آمریکا نبود، امکان داشت روابط روسیه با اتحادیه اروپایی به نحو دیگری پیش برود.
* چرا روسیه زودتر به اوکراین حمله نکرد؟
روزنامه انگلیسی گاردین در این باره گزارش جالبی دارد و معتقد است اروپا نیز بدون توجه به فلسفه سیاستهای روسیه در مقابل این اتحادیه و ماجرای اوکراین، زمینه برای آغاز این جنگ را فراهم کرده است. سوال اصلی در این گزارش این است: چرا روسیه در همان سالهای قبل یعنی در سالهای ابتدایی قرن حاضر یا حتی سال ۲۰۱۴ که کریمه را از خاک اوکراین جدا کرد، به کل اوکراین حمله نکرد و عملیات نظامی گستردهای را علیه این کشور به راه نینداخت؟ مساله جالب توجه این است: برخی رسانههای روسی نیز به این سوال توجه ویژه دارند و از رهبران این کشور انتقاد کردهاند که چرا سالها پیش و زودتر به اوکراین حمله نظامی نکردند. این رسانهها خاطر نشان کردهاند سال ۲۰۱۴ که ارتش اوکراین در ضعیفترین وضعیت خود بود یا حتی بعد از حادثه اودسا که طرفداران روسیه در در این منطقه به دست نیروهای دولتی کشته شدند، بهانه خوبی در دست مسکو قرار داشت که به اوکراین حمله نظامی کند اما این کار را انجام نداد.
* داشتن تمدن اروپایی هم به داد روسها نرسید
تحلیلگر گاردین بر این عقیده است سیاستهای روسیه در قبال اوکراین را باید به ۲ بخش سیاستهای اعمالی در دهه ۹۰ میلادی و دهه ابتدایی ۲۰۰۰ و سیاستهای بعد از سال ۲۰۱۴ تقسیمبندی کرد. اواخر دهه ۹۰ میلادی و پس از آن، هسته اصلی سیاست خارجی مسکو در قبال اوکراین، تاکید و نشان دادن اختلافات میان اروپا و آمریکا درباره کشورهای حوزه اروپای شرقی بویژه اوکراین بود. مسکو همچنین تلاش داشت شریکی محترم، قابل اعتماد و مقتدر برای اروپاییها باشد و آنها را وادارد به قدرت او احترام بگذارند. برای پوتین کاملا مشخص بود درگیر شدن با اروپا بر سر اوکراین، اتحادیه اروپایی و بویژه کشورهای حوزه غرب اروپا را به آغوش آمریکا میاندازد و باعث انزوای روسیه میشود، آن هم در شرایطی که روسها خود را جدای از اروپا نمیدانند. این مساله را میتوان در سخنرانیهای پیشین پوتین نیز بخوبی مشاهده کرد. او سال ۲۰۱۲ در مقالهای در سایت مسکونیوز نوشت: «روسیه بخشی جدانشدنی و اصلی از اروپای بزرگ و تمدن اروپایی است. شهروندان ما خود را اروپایی میدانند». اینکه این احساس در مردم روسیه در شرایط فعلی و بعد از رویارویی مستقیم غرب با مسکو بویژه مطرح شدن ابعاد تحریمهای اقتصادی اروپا علیه این کشور، در چه وضعیتی قرار دارد، نیازمند کار کارشناسی و افکارسنجی جدید است. با این حال به نظر میرسد آنقدر که مردم روسیه خود را اروپایی میدانستند، در اروپای غربی، مسؤولان سیاست خارجی اتحادیه اروپایی، آنها را اروپایی نمیدانستند. در ابتدای شکلگیری جنگ در اوکراین بسیاری از مطبوعات اروپایی نوشتند روسیه با آغاز جنگ در اوکراین «خوی آسیایی خود را نشان داد»؛ جملهای که میخواست به جامعه جهانی بفهماند «روسیه دیگر عضوی از تمدن اروپایی نیست» یا شاید «اصلا جزئی از این تمدن نبوده است».
حالا دیگر روسیه از نظر اروپا، یک کشور در حوزه اوراسیاست که به همسایه اروپایی خود حمله کرده است! اما این تبلیغات جنگی، نمیتواند مانع بررسی این مساله باشد: چرا کشوری که تمدن خود را اروپایی میداند، تا به این حد از دست باقی اروپاییان عصبانی میشود که به یکی دیگر از کشورهای این منطقه با تمدن اروپایی حمله نظامی کند. روسیه دهه ۹۰ میلادی قصد داشت با یکسان خواندن تمدن خود با اروپا، خود را جزئی از آنها بداند و در نهایت با افزودن بر پیوندهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی خود با کشورهای حوزه اروپای غربی، آنها را با ایجاد وابستگی متقابل، به سمت خود متمایل کرده و از آمریکا و سیاستهای ضدروسیاش جدا کند.
* تاریخچه تلاشهای پوتین برای بیطرف کردن اوکراین
این سیاستها تا سال ۲۰۱۴، دنبال شد. تلاش روسیه برای امضای معاهده امنیتی بین روسیه و اتحادیه اروپایی نشان از پیگیری همین سیاست داشت. از سال ۱۹۹۹ که پوتین بر سر کار آمد تا سال ۲۰۱۴، سیاست روسیه به همین منوال پیش رفت اما با ناامیدیهای زیادی روبهرو شد، چرا که اروپا به بازی در این پازل تن نمیداد و همچنان سعی داشت پیرو و دنبالهرو آمریکا در این مساله باشد. پوتین در ابتدای دهه ۲۰۱۰ میلادی، پیشنهاد «معاهده امنیت اروپایی» را با اروپاییان مطرح کرد؛ معاهدهای که باعث باقی ماندن ناتو در مرزهای خود و عدم گسترش آن به شرق میشد و در عین حال اوکراین را به عنوان سرزمین حائل بین ناتو و روسیه به صورت سرزمینی بیطرف در این مناقشه حفظ میکرد. آنطور که روزنامه انگلیسی گاردین گزارش داده، در همان زمان نیز کشورهای اروپای غربی حتی تظاهر به اینکه این معاهده را مد نظر قرار داده و به آن فکر میکنند نیز نکردند و آن را جدی نگرفتند. سال ۲۰۱۴، اروپاییان باز هم بر سر کریمه هشدارهایی جدی به روسیه دادند و مسکو برای اینکه روابط خود با اروپا را دچار مشکلات جدی نکند، با «توافق مینسک ۲» موافقت کرد. در مقابل، آلمان نیز تعهد داد به اوکراین سلاح نفرستد و فرانسه نیز به شکلگیری این توافق کمک بزرگی کرد. سال ۲۰۱۶، با روی کار آمدن ترامپ، امید روسها برای اینکه اروپا دیگر تابع آمریکا نباشد، تا حد زیادی تقویت شد. روابط با روسیه در این دوران به درجه بهتری رسید و قراردادهایی مانند خط لوله نورداستریم ۱ و ۲ با وجود همه کارشکنیهای آمریکا، به اجرایی شدن نزدیک شد. در این زمان، آمریکاییها کار را به ارائه امتیازات به اوکراین برای مقابله با روسیه کشاندند. کییف که حالا محور اصلی بحران در سیاستهای داخلی آمریکا نیز شده بود، تلاش کرد از این فرصت نهایت استفاده را برده و به خرید سلاح از آمریکا بپردازد. در آن زمان ترامپ متهم به استفاده از قدرت و ارتباطات خود با رئیسجمهور اوکراین جهت پروندهسازی علیه بایدن شد؛ اتهاماتی که تا همین زمان هم محور بسیاری از اختلافات بین ۲ حزب دموکرات و جمهوریخواه است اما کمک بسیار بزرگی به زلنسکی کرد که همچنان در قدرت باقی مانده و به رویارویی با روسیه بپردازد. عدم ارسال کمکهای نظامی و مالی به اوکراین در زمان ترامپ، به تشویق پیاپی بایدن برای مقابله کییف با روسیه تبدیل شد و در نهایت اوکراین را به زمین نبرد نیابتی و انتقامجویانه حزب دموکرات از روسیه تبدیل کرد؛ حزبی که همچنان بر این فرضیه تاکید میورزد که ترامپ را روسها بر سر کار آوردهاند و مسکو باید به دلیل مداخله در انتخابات سال ۲۰۱۶ تنبیه شود.
از ابتدای ۲۰۲۰ که سال روی کار آمدن دولت دموکرات در آمریکا بود و تلاشها برای پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپایی، به یکباره به تلاش برای پیوستن به ناتو تبدیل شد، مذاکرات و درخواستهای پیاپی از سوی روسیه به دولت بایدن منتقل شد تا جلوی پیشرفت ناتو به شرق گرفته شود. در نهایت وندی شرمن، مذاکرهکننده ارشد دولت بایدن در سیاست خارجی در اجلاسی که با روسها در ژنو داشت، تاکید کرد ایالات متحده در این باره نمیتواند کاری انجام دهد و آمریکا بر سر امنیت خود با هیچ کشوری مذاکره نمیکند.
* اروپا چطور به توافق با پوتین پشت پا زد؟
در ادامه اما مسکو متوجه شد همراهی ظاهری فرانسه و آلمان با توافق مینسک ۲، در واقع نقشه اروپاییان برای خرید زمان به نفع اوکراین بود تا بعد از مدتی با سلاحهای پیشرفتهتر و آموزشهای نظامی قدرتمندتری به دنبال بازپسگیری منطقه خودمختار دونباس و یا حتی شبهجزیره کریمه باشد. سران اروپا سال ۲۰۱۵، یعنی دقیقا یک سال بعد از توافق مینسک ۲، از اهداف اصلی خود در این باره پرده برداشتند.
روزنامه گاردین در گزارش خود از این مسائل، از تلاشهای پوتین برای تبدیل اوکراین به منطقه حائل میان روسیه و ناتو، با عنوان تلاش مسکو برای اختلافافکنی بین اروپا و آمریکا یاد میکند اما جزئیات این تلاشها نشان میدهد مسکو تا چه حد به دنبال جلوگیری از وقوع حمله نظامی در این باره بوده است. در این باره اشاره شده است در همان روزهایی که آمریکا روسیه را به داشتن نقشه برای حمله نظامی به اوکراین متهم میکرد، پوتین در تماسهای تلفنی طولانیمدت با امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه بارها از او خواسته بود تلاش کند معاهدهای مبنی بر بیطرفی اوکراین را به تصویب همه طرفهای درگیر برساند. مکرون اما به اذعان رسانههای آمریکایی، هیچ قدرتی در این خصوص نداشت و پس از مدتی با آغاز جنگ، حتی تلاشهای او برای مذاکره در روزهای ابتدایی درگیری با استقبال دولت بایدن مواجه نشد. رسانههای آمریکایی نیز مکرون را متهم میکردند به دنبال ریاست فرانسه بر اتحادیه اروپایی در سال ۲۰۲۱ میلادی، به دنبال خودنمایی بیشتر در عرصه بینالمللی است تا سرپوشی بر ضعفهای داخلی دولت خود بگذارد. پس از مدتی با شعلهور شدن آتش جنگ، دیگر مکرون نیز به دنبالهروی از آمریکا رو آورد و هیچ تلاشی برای آغاز مذاکرات آتشبس از خود نشان نداد.
آلمان نیز با تاخیری قابل توجه همین رویکرد را در پیش گرفت. وقتی نقطه وابستگی آلمان به گاز روسیه با تحریمهای آمریکا و بعد از آن، هدف قرار داده شدن خط لوله نورداستریم، از بین رفت، آلمان نیز ترجیح داد تابع دولت بایدن باشد و با وجود همه نگرانیها، دست به ارسال گسترده سلاحهای نظامی به اوکراین بزند. تحلیلهایی که بر پایه تحقیقات خبرنگاران آمریکایی نشان میدهد هدف قرار دادن خط لوله نورداستریم توسط آمریکا انجام شده بود تا اروپا را از وابستگی به گاز روسیه به صورت دفعتی و یکباره رها کند، دقیقا بر همین رویکرد تاکید دارد.
گاردین اما در این باره مینویسد: «همه این مراحل و دورههای مختلف رویارویی غرب با روسیه در مساله اوکراین، پوتین را به این نتیجه رساند که نمیتواند به هیچکدام از رهبران اروپایی اعتماد کند و کشورهای غربی همه به صورت کامل در برابر روسیه خصمانه رفتار میکنند».
* پایان روند شکلگیری جبهه غرب در مقابل روسیه
از این مرحله به بعد، دیگر آمریکا و اروپا تفاوتی در نظر پوتین یا دولت او ندارند. هر ۲ به صورت یک بلوک نظامی در برابر او ایستادهاند و مذاکره یا توافق یا هر نوع قراردادی با آنها به نظر بینتیجه میآید. بر همین اساس است که پوتین رسما به اجرای معاهده «استارت نو» با آمریکا که از دهه ۹۰ میلادی، مذاکرات مربوط به آن با پیچیدگی و سختی زیادی دنبال شده بود، پایان داد و اعلام کرد برای بازرسی آمریکا از تاسیسات هستهایاش - آن هم در زمانی که آمریکا خود یک طرف این جنگ به حساب میآید- اعتمادی ندارد.
او البته راه برای بهتر شدن روابط را همچنان باز نگه داشته و اعلام کرده است به صورت کامل از این معاهده بیرون نمیآید و تنها اجرای آن را تعلیق کرده است اما به نظر نمیرسد آمریکا تمایلی برای حفظ این معاهده داشته باشد. پوتین حالا غرب را به عنوان بسته کامل «اروپا/ آمریکا» میبیند و درباره مسائل هستهای نیز معتقد است معاهده استارت نو باید شامل انگلستان و فرانسه نیز باشد، زیرا اروپا و آمریکا از یکدیگر جدا نیستند و هر ۲ در جبهه واحد مقابله با روسیه قرار دارند.
ارسال به دوستان
توهم اپوزیسیون خارجنشین بر سر چادر سفیر سوییس
محمدحسین مهدویزادگان: ضدانقلاب مانند 44 سال اخیر بیاعصاب است! گویا حضور سفیر سوییس با حجاب چادر در قم و دیدار وی با برخی شخصیتهای دینی و حوزوی، خط قرمز پررنگ مدعیان دموکراسی آمریکایی - اروپایی مبنی بر سرکوب مذهب و عقیده را به بدترین نحو ممکن زیر پا گذاشته است! سایت شبکه بیبیسی فارسی در این باره مینویسد: «خانم لوزانو (سفیر سوییس در تهران) به قم سفر و از زیارتگاه (حضرت) معصومه(س) در این شهر دیدن کرد. حضور او با چادر در کنار یک روحانی، واکنشها و انتقادات بسیاری از کاربران را به دنبال داشته است. با توجه به شرایط کنونی در ایران و اجباری بودن حجاب، حضور با حجاب «الیویری لوزانو» در قم پیام دیگری برای مردم ایران دارد. برخی گفتهاند استفاده از چادر و سفر به قم نادیده گرفتن ماهها مبارزه مردم برای آزادی است!»
علاوه بر شبکه بیبیسی، شبکههای سعودی اینترنشنال، منوتو و رادیو فردا نیز هر یک به نوعی خشم خود را از این اقدام «نابخشودنی»(!) خانم سفیر اعلام کردهاند. صورتمساله مشخصتر از آن است که تصور میشود! امروز کسانی در آن سوی مرزها مشغول پمپاژ شعار زن، زندگی، آزادی هستند که حتی تحمل استفاده تزیینی از چادر توسط سفیر سوییس در ایران را ندارند! البته از کسانی که «پرویز ثابتی»، «مصی علینژاد» و «مریم رجوی» را که تار و پود فکری آنها بر اساس همپوشانی توحش اکتسابی و خشونت ذاتی شکل گرفته است، نباید انتظاری بیش از این داشت! گویا ضدانقلاب خارجنشین خود نیز این دروغ را باور کرده است که وزن و نقشی فراتر از حدود و ثغور تعیینشده از سوی دستگاههای امنیتی غرب میتواند ایفا کند.
واقعیت امر این است که مهرههای ضدانقلاب به لحاظ عملیاتی و زمانی، کارویژه و تاریخ مصرف معینی از سوی دستگاههای امنیتی و سیاسی غرب دارند. ایجاد و بقای اپوزیسیون خارجنشین، نه معلول هوش سیاسی و رویکرد جمعی آنها و نه معلول جایگاه نداشته آنها در بین ملت ایران است! نیروی محرکه اعتراضات اخیر ضدانقلاب در خیابانهای بروکسل و رم، سیاستمدارانی هستند که هر زمان بخواهند از امثال علینژاد و بنیادی به عنوان اسب شطرنج و هر زمان بخواهند، به عنوان سربازی بیمایه استفاده میکنند که تنها کارویژه آن، پر کردن صفحه بازی است! اخیرا حامد اسماعیلیون که در توهم رهبری شیاطین در مواجهه با نظام و ملت ایران به سر میبرد، در تجمع رم خطاب به کشورهای میزبان و حامی جریانات ضدانقلاب گفت مخالفان نظام جمهوری اسلامی، با حمایت یا بدون حمایت کشورهای دموکراتیک، نظام ایران را سرنگون خواهند کرد!
این مهره ورشکسته که این روزها ارتباطات گستردهای نیز در پشت پرده با سران منافقین تروریست برقرار کرده، حتی جرات نکرده است لقبی جز «دموکراتیک» را در قبال صاحبان غربی خود به کار ببرد اما در عین حال در توهماتش برای آنها نیز خط و نشان کشیده است! جریانات ضدانقلاب در حالی خود را یک «جریان اصیل» تلقی میکنند که این روزها در برابر مقامات اروپایی در راستای تروریست قلمداد کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زانو زده و حتی در انتظار تصویب مصوبه پیشنهادی سنای فرانسه به شورای اروپا مبنی بر اعطای پناهندگی سیاسی آسان به اغتشاشگران در ایران و جلوگیری از اخراج مبارزان ساختگی راه آزادی از این کشورها هستند.
آنچه در جریان عملیات روانی و تبلیغاتی ضدانقلاب در ماجرای استفاده سفیر سوییس در تهران از حجاب چادر در سفر به قم گذشت، بار دیگر نشان داد جریانات ضدانقلاب زمانی که در توهم «خودبرترپنداری» خود غرق میشوند، حتی دستان صاحبان خود را نیز گاز میگیرند! بهتر است بازیگران پشت پرده پروژه محکوم به شکست «بازسازی اپوزیسیون خارجنشین» یک بار در اتاقهای فکر خود، ماجرای دستگیری سال 2003 مریم رجوی و دهها تن از اعضای ارشد منافقین در فرانسه را مرور کنند؛ جایی که قرار بود به فرمان رجوی و ابریشمچی، 25 نفر از بریدگان سازمان منافقین در سرتاسر خاک اروپا مورد «تسویه حساب ایدئولوژیک» قرار گرفته و به قتل برسند! حتی خودسوزی اعضای منافقین به دستور سازمانی مریم قجرعضدانلو نیز منجر به آن نشد تا دستگاههای امنیتی فرانسه بدون اخذ تعهدات خاص از مهرههای گروهک نفاق درباره «لزوم بازی در مدار تعیینشده از سوی غرب» آنها را آزاد سازند. اکنون ۲ دهه از آن ماجرا گذشته است و بدنه جریان ضدانقلاب و حتی برخی لیدرهای مقطعی و بادکنکی این جریان، هنوز نسبت خود و سیاستمداران و دستگاههای امنیتی غرب را بخوبی نمیدانند. بهتر است این افراد خودفروخته بدانند غرب در زمان موعود خود، بر سر کشتن شاهمهرههایش مانند بن لادن، میلوشوویچ، زرقاوی، ابوبکر البغدادی و... لحظهای تامل نکرد، حال جایگاه چنین افراد حقیر و بیوزنی در قاموس امنیتی - سیاسی غرب که مشخص است! قطعا بزودی برگههای غیررسمی تعهد دیگری از سوی لیدرهای ضدانقلاب در اتاقهای مخفی سرویسهای اطلاعاتی غرب پر خواهد شد!
ارسال به دوستان
دانشگاه استکهلم، سرانجام به وحید سعادتطلب که در پایاننامه خود از شهید سلیمانی تقدیر کرده بود، اجازه داد از پایاننامهاش دفاع کند
پیروزی مقاومت
گروه سیاسی: پس از شهادت مظلومانه و ناجوانمردانه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، غرب از هیچ تلاشی برای بایکوت نام و یاد سیدالشهدای مقاومت فروگذار نبود. مسدود کردن حسابهای کاربری که در شبکههای اجتماعی در تجلیل و در ارتباط با شهید سلیمانی به تولید محتوا میپرداختند، از جمله اقدامات غرب برای بایکوت نام فرمانده شهید نیروی قدس سپاه بود. البته چنین واکنشی از سوی غربیها دور از انتظار نبود. از همان روزهای ابتدایی شهادت حاجقاسم این موضوع مطرح بود که «شهید سلیمانی» خیلی بیشتر از «سردار سلیمانی» برای دشمنان ترسناک است، چرا که اساسا شخصیت والا و وجوه الهامبخش حاجقاسم برای جریان مقاومت و مردم آزاده دنیا همواره برای غرب هراسانگیز بوده است.
در جدیدترین مورد از تلاش غرب برای بایکوت نام شهید سلیمانی، ممانعت از دفاع یک دانشجوی ایرانی از پایاننامهاش خبرساز شد.
وحید سعادتطلب، دانشجوی ایرانی که در مقطع دکتری در دانشگاه استکهلم سوئد مشغول تحصیل است، به دلیل تقدیر از شهید سلیمانی در پایاننامه، در دفاع از پایاننامه خود دچار مشکل شد. این دانشجوی مقطع دکتری، پایاننامه خود را به شهیدان حاجقاسم سلیمانی، مرتضی آوینی و مرتضی مطهری تقدیم کرده و دانشگاه تا چندی پیش از برگزاری مراسم دفاع او جلوگیری کرده بود.
وحید سعادتطلب باید ۱۲ اسفند سال جاری از پایاننامهای دفاع کند که به احتمال زیاد این جلسه با حضور پلیس استکلهم و تحت تدابیر امنیتی برگزار میشود. وی در گفتوگو با ایسنا به شرح جزئیاتی از ماجرای ممانعت دانشگاه استکهلم از دفاع پایاننامهاش پرداخت. سعادتطلب در پاسخ به این سوال که با پیچیدن خبر ماجرای پایاننامهاش در رسانهها، چه بازخوردهایی گرفت، گفت: فقط پیام و ایمیلهای مثبت گرفتم. مردم ایران فقط پیام حمایتی دادند و برایم دعا میکردند و پیامهایی که در سوئد دریافت کردم، اغلب این بود که صدای اقلیتها اینجا شنیده نمیشود و چه خوب که یک نفر صدایش را بالا برد. مردم شجاعت و انگیزه پیدا کردند که حرفشان را بزنند و از سروصدای رسانههای غرب نترسند. امثال من که میخواهیم اینجا حرف حق بزنیم، باید یکدیگر را پیدا کنیم و من خوشحالم که اینجا در سوئد، جمع کثیری توانستیم یکدیگر را پیدا کنیم. اینجا کسانی را پیدا کردم که همه حقطلبند. فقط صدایشان را بلند نکرده بودند. این دانشجوی ایرانی با اعلام اینکه از انتخاب خود مبنی بر تقدیر از شهید سلیمانی مطمئن بوده، اظهار کرد: مطمئن بودم میخواهم اسم شهدا را بنویسم. من هرگاه از فضای درس و دانشکده خسته میشدم، به خانه میآمدم و مستند «روایت فتح شهید آوینی» را میدیدم. با این کار آرام میشدم؛ صدای شهید آوینی همیشه به من آرامش میداد. درباره حاجقاسم هم خیلی مطالعه کردم و مستندهایش را در سوریه و عراق میبینم و میفهمم چه مهره کلیدیای برای کشورم بوده است. اگر حاجقاسم نبود، معلوم نبود چه بلایی سر کشورم میآمد. درباره شهدای ۸ سال دفاعمقدس نیز باید بگویم به هر روی انسان با آنها زیست دارد و میفهمد آنها چقدر زنده هستند. این فکر نیست، الهامی است که به قلب مینشیند. این انتخاب من نبود، یک الهام بود. این تفکر، منحصر به میدان جنگ فیزیکی نیست و در حوزه روانی هم وجود دارد. سعادتطلب در بخش دیگری از مصاحبه خود گفت: من آقازاده نیستم. روستازادهام و با هیچ نهادی ارتباط ندارم. دست هر نهادی را هم که امنیت کشورم را تامین کند، میبوسم و وظیفه دارم از آنها تقدیر کنم. در نخستین فرصتی هم که به ایران بیایم، به یک پادگان خواهم رفت و پوتین سربازها را واکس میزنم که عرقم را به وطن نشان دهم. وظیفه دارم از کسانی که تمامیت ارضی کشور را حفظ میکنند، تقدیر کنم. وی در توضیح اعمال محدودیت دانشگاه استکهلم بر دفاع او از پایاننامهاش نیز اظهار کرد: یک روز در دانشگاه با من جلسهای گذاشتند و روی نام این ۳ شهید عزیز تاکید کردند و گفتند عدهای در دانشگاه و حتی در استکهلم از این موضوع ناراحت هستند. آنها اصلا با بحث علمی کار ندارند. ببینید! رساله من درباره تصفیه آب و هوا از طریق مواد جاذب کربنی است و ماجرای تقدیم هیچ ارتباطی به موضوع پایاننامه ندارد.
سعادتطلب ادامه داد: من قرار است سوم ماه مارس دفاع کنم؛ حضور در مراسم دفاع برای عموم آزاد است. گروههای منافق هم فراخوان اعتراضی دادهاند اما به امید خدا دوستانم از مسجد امام علی(ع) استکهلم در این جلسه حضور پیدا میکنند. احتمال زیاد پلیس استکلهم هم حضور خواهد داشت. در ابتدای امر، دانشگاه به طور کل جلسه دفاع من را از دستور کار حذف کرد اما بعد از جلسه فهمیدند این خلاف آزادی بیان است و منصرف شدند. اسم شهدای ما خاری در چشم برخی است. نور که میآید، ظلمت میترسد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا فکر میکرد به سوژه رسانهها تبدیل شود، گفت: نه! اصلا فکر نمیکردم. فکر میکردم در جلسه دفاع از من درباره مفهوم شهادت سوال شود و من برای خارجیها درباره این مفهوم و چرایی تقدیم پایاننامهام به حاضران توضیح دهم. فکر کردم این چند خط تقدیم به خط فارسی، برایشان جذاب باشد. هدفم این بود اگر از من پرسیدند، راجع به شهدا به آنها توضیح دهم. میخواستم از شهید مطهری بگویم که ایدئولوژیست انقلاب ما بود. زبان شیرین فلسفی شهید مطهری، اسلام بویژه اسلام سیاسی و جرات حرف زدن را در دلم تثبیت میکرد. میخواستم از روایت شهید آوینی بگویم یا از شهید سلیمانی حرف بزنم که مرد میدان بود. میخواستم بگویم اگر اینها نبودند، خاورمیانه غارت شده بود.
وی با اشاره به تاثیر مسؤولان دانشگاه استکهلم از پروپاگاندای آمریکا در ارتباط با شهید سلیمانی اظهار کرد: تصورشان از حاجقاسم همان پروپاگاندایی است که آمریکا برایشان ساخته است. در بین غربیها آدمهای خوب زیادند، هرچند سیاستمدار فاسد هم زیاد دارند. در عین حال باید بگویم مردم خیلی سراغ مطالعه عمیق نمیروند و صرفا به حرف رسانهها اکتفا میکنند. آنها نمیفهمند حاجقاسم یک قهرمان ملی است. کالبد رسانهای در غرب، آدمها را تبدیل به عروسک خیمهشببازی کرده است.
این بت رسانهای غرب باید شکسته شود. سعادتطلب در توضیح علت علاقهاش به شهدا نیز گفت: من نخستینباری که میخواستم از ایران به سوئد بیایم، گریهام گرفت. از خودم پرسیدم آیا این گریه از دلتنگی است؟ اما عمیقتر که شدم، دیدم نه! از تقدس خاک ایران است که هرکس در وجودش حس میکند. من احساس میکنم شهدا برادرم هستم. گلولههایی را که آنها خوردند از نظر روانی احساس میکنم.
وی ادامه داد: با شهدا انس دارم؛ در این باره کتاب میخوانم و مستند میبینم. آنها مرا از تنهایی ذهنی بیرون میآورند. شهدا زندهاند و من حضورشان را احساس میکنم. دایی بنده شهید اسدالله بهاری از شهدای دفاعمقدس هستند؛ بچه که بودم یادم است پیکرش بعد از ۱۳ سال بازگشت. وقتی پیکرش آمد ناخودآگاه گریه کردم و درونم چیزی شعلهور شد. صداقت و جاودانه بودن آنها برایم روشن است. هرگاه از شهدا یاد میکنم، نشانههایشان را میبینم.
ارسال به دوستان
۳ سال پس از شهادت سپهبد شهید قاسم سلیمانی کرمان در حال تبدیل شدن به یک قطب زیارتی ملی و بینالمللی است
حریم قاسم
شروین طاهری، روزنامهنگار: مسافر دیار کریمان هر جای مرکز استان که رحل اقامت بیفکند، ستیغ کوه صاحبالزمان را میبیند. حتی ابهت رشتهکوههای برفپوش جوپار ماهان در افق جنوبی شهر هم نمیتواند از ابهت صخرههای سر به فلک کشیده شرق شهر بکاهد. اخیرا راهنمایان گردشگری آن را «بام کرمان» لقب دادهاند، غافل از اینکه این کوه با گنجینههای تاریخیای که در دل خود جای داده است، دستکم از ۳ هزاره پیش معادل خود نام کرمان، این دیار کوهستانی بوده است. دستکندهای 12 هزار ساله، قلعه زرتشتیان شیوشگان، طاق یا علی، قدمگاه حضرت مهدی موعود(عج) و حالا گلزار 1033 شهید انقلاب اسلامی که با گل سرسبدشان، سردار بزرگ ایران و اسلام حاجقاسم سلیمانی، همه آن میراث کهن را به روزگار ما پیوند میزنند.
در راه که میآمدم از یک همراه محلی شنیده بودم که مجاور شدن همیشگی حاجقاسم در کرمان، روحی دوباره در کالبد شهر دمیده است. جنبوجوش خیابانهای شهر در نخستین روزهای اسفندماه حکایت از آن دارد که کرمانیهای مشهور به میهماننوازی، هنوز عید نوروز نشده حسابی سرشان شلوغ است. در مراکز تاریخی مرکز شهر مثل اطراف و اکناف بازار گنجعلیخان، داربستهای مرمتگران میراث برپاست که نشان از بازگشت رونق به گردشگری استان بعد از ۳ سال سخت کرونایی میدهد. خلاصه همه شواهد حاکی از آن است که امسال سکه نوروز به نام کرمان زده خواهد شد.
فریدون فعالی، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان کرمان هم از تلاش برای تبدیل کردن شهرهای استان به مقاصد گردشگری اصلی در تعطیلات آغاز سال 1402 خبر میدهد، بویژه که حالا کرمان علاوه بر یک قطب گردشگری، یک قطب زیارتی هم شده است.
در نخستین روز ورود و در همان نخستین ساعات گشتوگذار، وقتی در بازار گنجعلیخان از یک راهنمای پا به سن گذاشته رسمی میراث فرهنگی درباره مزار حاجقاسم پرسوجو میکردم، جملهای عجیب از دهان او شنیدم که به قول معروف از آن جوانهای اتو کشیده قدیم و تحصیلکرده رشته باستانشناسی در فرنگ بود. پیرمرد تاریخ را استادانه برش میزند و میگوید: «قاسم سلیمانی دلاوری از تبار ایل زند است. این برای ما مردم کرمان که اواخر سلسله زندیه پایتخت کشور بودیم و در کنار دلاور زند (لطفعلیخان) مقابل آغا محمدخان خواجه ایستادیم و ماهها قحطی را تحمل کردیم و هزاران شهید دادیم و دست آخر آن خواجه جنایتکار از 20 هزار جفت چشم مردان ما کوه ساخت، یک موهبت است».
یاد گردهمایی اخیر ایل سلیمانی به مناسبت سومین سالگرد شهادت ایشان میافتم که با حضور «زینب سلیمانی» در روستای قناتملک رابر برگزار شد.
این مشتی از خروار است که نشان میدهد دیار کریمان چقدر به خود میبالد که فرزندش قاسم، این قهرمان ایرانزمین در جنگ با بعثیها و پس از آن نگاهبان مردم خاورمیانه در مقابل بلای داعشی و تکفیری و اشغالگری آمریکایی، پرچم دیارشان را برافراشته است. مثل سالهایی که فرمانده سپاه کرمان بود و خانهاش نرسیده به پل باغ ملی، چشم و چراغ خیلی از همشهریها.
در همان راسته بازار شلوغ عصرگاهی، پیرزنی که برای خرید آمده بود را متوجه برچسب عکس حاجقاسم پشت شیشه یک خردهفروشی میکنم که متعلق به یک جوان کمسن و سال است. او با لهجه شیرین و لبخندی از ته دل میگوید:«درد و بلاش ور تو سرم!»
اوج قصه اما چند دهانه آن طرفتر در مقابل دکان یک همچراغی دیگر بازار رقم میخورد که خنده رهگذران را هم در پی دارد. یک هموطن جوان و رشید که از سر و وضعش معلوم است کارگر و کمبضاعت است، وسط چانه زدن با یک پتوفروش، خود را لر بختیاری و همشهری حاجقاسم معرفی میکند و سادهدلانه از کاسب کرمانی انتظار تخفیف دارد.
برای آنکه دریابید اسطوره قاسم چقدر در دل و جان کرمانیها ریشه کرده، به جای نگاه کردن به ظواهر امر و تبلیغات رسمی، باید مستقیما سراغ دلشان رفت. اینکه تصاویر متعدد شهید در کنار گذرها یا وسط بلوارها تکرار میشود، یا آن تندیس فاخر میدان آزادی جایگزین نسخه نهچندان شایسته قبلی شده و ۲ خیابان - از جمله بلوار اصلی آیتالله صدوقی - به نام سردار شهید ما شده به جای خود اما همه میدانیم که این گذرها قبلا تصاویر و اسامی دیگری داشتهاند که نماندهاند اما آنچه ماندگار خواهد شد، همان است که در دل این مردم خانه کرده است.
* بازگشت کرمان به آغاز
صبح نخستین روز ماه شعبان از منتهیالیه غرب کرمان رهسپار بلندیهای شرق شهر میشوم. نخستین زیارتم از مزار رستم دستان عالم واقع و نه جهان اساطیر است و راننده تاکسی اینترنتی هم متوجه شوق خاص نخستین دیدار مسافرش شده است. زیرچشمی از آینه راننده قیافهام را برانداز میکند و با اینکه مقصد نهایی را در اپلیکیشن مشخص کردهام، میپرسد: «میخواهید خود گلزار شهدا پیاده شوید؟» وقتی سر تکان دادنم به جلو را میبیند، کمی خودش را جمعوجور میکند تا حرف دلش را بزند: «راستش به قیافهتان نمیخورد که آن طرفها بروید، برای همین پرسیدم».
برای رسیدن به کوه صاحبالزمان که گلزار شهدا را مثل صدف مروارید در بر گرفته، باید در مسیر بزرگراه امام خمینی(ره) ادامه دهیم و بعد در ورودی محله سرآسیاب به جای مسیر جنوبی که به «صفر پنج» معروف کرمان میرود، به سمت شمال وارد بزرگراه قائم شویم تا از کنار باغ بیرمآباد و تخته درگاه قلیبیگ، کوه شیوشگان را که نام باستانی زرتشتی همان بلندی موعود ما به معنای «شیونگاه» است دور بزنیم. اینجاست که راننده محترم، در نقش یک راهنمای گردشگری مسلط به تاریخ شهر ظاهر میشود. قبل از اینکه از خروجی ظهور در سمت راست وارد پارک جنگلی قائم و کوهپایهها شویم، به سمت چپ اشاره میکند و تپهای را به سمت شمال نشان میدهد و میگوید: «بالای اون تپه رو میبینی، قلعه اردشیره. اساس کرمون اولش اونجا بوده بعدا کشیده شده تا میدون مشتاق و بازار که الانه شده مرکز شهر کرمون». این دومین روز از بار دومی است که در کرمان بودهام و این اطلاعات بکر راننده محترم شرمندهام میکند که چرا تا به حال اینها را نمیدانستم. پس سعی میکنم جمله دقایقی قبل او را تلافی کنم: «به شما هم نمیآید که این همه اطلاعات تاریخی داشته باشید».
تنها واکنشش یک «ها» ساده و متواضعانه با لهجه شیرین کرمونی است ولی تکلیف ما معلوم نمیشود که آخر به او نمیآید که این همه بداند یا به من نمیآید که اینقدر نمیدانم!
روایات معتبر تاریخی و یافتههای باستانشناسی هم تاییدی بر این موضوع است که شهر باستانی کرمان در همین منطقه کوه شیوشگان قرار داشته و پس از پراکنده شدن مردمش در دوران پس از اسلام، شهر جدید از همین حوالی گسترش یافته است.
کرمان از هزاره پیشین یکی از خاستگاههای مهم از اولیای خدا بوده و باور گذشتگان بر این بوده که مزار برخی از آنها در دامنه همین کوه قرار داشته است. عنوان صاحبالزمان اما به شهودی از جانب یکی از بزرگان شیعه محلی، مربوط به حدود 400 سال قبل در عصر صفوی مربوط میشود که محضر مبارک امام غایب(عج) را درست در محل امروزی مهدیه درک کرده بود. در آن زمان که کرمان دوباره رونق میگرفته است، این رخداد با هویت جدید شهر گره خورده و عنوان صاحبالزمان بر بلندترین ارتفاعات مشرف به کرمان تنیده میشود.
برای رسیدن به ورودی گلزار شهدای کرمان که در واقع همان صحن مهدیه مسجد مقدس حضرت صاحبالزمان(عج) است، باید مسیر سربالایی نسبتا طولانی را برویم و بعد از پشت سر گذاشتن تفرجگاههای معروف این کوهستان مثل غار کفتار، آبشار شیوشگان و طاق علی، تازه به خیابان شهدا میرسیم که دروازه جنوبی گلزار شهدا با پلکانی به سمت پایین صحن آن به روی زوار گشوده میشود. با آنکه دامنه جنوبی کوه صاحبالزمان سالهاست تفرجگاه عمومی اهالی شهر محسوب میشود اما در همان نگاه اول فقدان زیرساختهای ترابری مشخص است. معلوم است که بسیاری از مردم از جمله اهالی خود کرمان برای رسیدن به این نقطه باید از وسیله شخصی یا تاکسیهای دربستی استفاده کنند. کمی بعد متوجه میشوم که این یکی از دغدغههای سردار محمدرضا حسنیسعدی، مدیر گلزار نیز است.
همراه من یک پیرمرد خوشسیما و شیکپوش با همراهانش از ره سفر به پاگرد بالای گلزار میرسند و چمدانهایشان را همان جا زمین میگذارند تا به سرعت وضو بگیرند. شوق عجیبی در چهرهاش نمایان است. با عشق به در و دیوار نگاه میکند. جلو میروم و میپرسم: بار اولتان است که به اینجا میآیید؟ هیچ نمیگوید و فقط با تبسم نگاهم میکند. دوباره میپرسم: همرزم حاجقاسم بودهاید؟ نگاهش را برمیدارد و به ازدحام زائران آن پایین زل میزند. ۳ باره میپرسم: حاجقاسم را میشناختید؟ بالاخره مهر سکوت را از لبش برمیدارد و با نگاهی استفهامی میگوید: «کی حاجقاسم را نمیشناخت؟»
تمام شنیدههای قبلی از این میعادگاه را به فراموشی میسپارم و خودم را به حال و هوای گرم و پذیرای آن میسپارم.
بر دروازه گلزار در بالای پلکان ورودی که قرار بگیرید کاملا رخ به سمت شمال دارید. محلیها اما میگویند رو به مشهد امام رضا(ع). حسینیه شهدا در سمت راست ورودی و مهدیه صاحبالزمان در سمت چپ و خیمه مصلی در مقابل قرار دارد. روز اول ماه شعبان است و جمعیتی بالغ بر 500 نفر که عمدتا از یک کاروان بانوان زائر هستند بیشتر فضای صحنی نهچندان وسیع را پر کردهاند. در همان نگاه اول، حتی برای کسی که با این مکان ناآشنا باشد، اهمیت بخش غربی صحن مشخص است. روی دیوار ساختمان ۲ طبقه مهدیه صاحبالزمان زیر گنبد کوچک و ۲ گلدستهاش، یک طاقی بزرگ سرخرنگ مزین به تصویر بزرگ شهید سلیمانی بر زمینه طرح کاشیکاری آبی تذهیب شده و آیه شریفه «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِالله أَمواتًا بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ» (آل عمران، آیه ۱۶۹) قرار دارد که حکم محراب کل صحن مزار شهدا را دارد. جلوتر که بروید متوجه میشوید تمام فضای این محراب را ضریحی فلزی پوشانده است. تمرکز جمعیت پای این ضریح سرخ که آن نگاه نافذ بر تارکش نشسته، حکایت از آن دارد که اینجا جای حاجت گرفتن است.
درست به فاصله یک قبر مانده به محراب سرخ مورد وصف، وسط آن همه زائر چادری، یک خانم ملبس به مانتو و روسری دستش را روی یک حجله آلومینیومی حائل کرده و سر در گریبان فرو برده است. نزدیکتر که میشوم، چهره محبوب آشنا از داخل قاب پدیدار میشود و عبارت سرخ «ما ملت امام حسینیم» بر بالای سر او پشت قاب یک سنگ سفید ساده زیر آسمان خدا قرار دارد که میان سنگهای سیاه اطراف جلوهگر است. این مزار خاکی فرمانده بزرگی است که همیشه خود را یک سرباز ساده میدانست؛ قبلهگاه میلیونها عاشق در ایران و جهان. در یک روز عادی وسط هفته، در همان حضور کوتاهمدتم در گلزار، دستکم حضور پررنگ هموطنان بلوچ و اتباع پاکستانی و افغان کاملا محسوس بود.
ظاهرا در نخستین روزهای پس از شهادت و تدفین، یک سنگ مزار مشکی با عبارت «سرباز ولایت» اینجا نصب شده بود اما بنا به وصیت شهید، سنگ قبر سادهای همچون شهدای دفاعمقدس در دهه 1360، بر مزار او نصب شد که روی آن زیر آرم جمهوری اسلامی حکشده «سرباز قاسم سلیمانی فرزند حسن». این گونه او حتی عنوان شهید را هم وامدار معرفت خود کرده است. متن توضیحی پایین سنگ مزار یک عبارت خبری است که گویی رسالت آگاهیبخشی بینالمللی دارد و به عبارات توصیفی و تعارفی مرسوم بر سنگ مزارهای ایرانی شباهتی ندارد.
«این فرمانده سلحشور نبردهای تروریستی غرب آسیا که به دعوت رسمی دولت عراق به آن کشور سفر کرده بود به دستور مستقیم رئیسجمهور آمریکا در بامداد جمعه سوم ژانویه 2020 میلادی در فرودگاه بینالمللی بغداد توسط یگان تروریستی سنتکام مورد هدف قرار گرفت و به همراه جمعی از همراهان خود به شهادت رسید».
متن درباره نحوه، مکان، زمان و عاملان شهادت ایشان و همراهانش اطلاعرسانی میکند. این منطبق با رسالت تاریخی شهداست که شاهدان تاریخند. از طرف دیگر مشخص است که این کتیبهای است برای خونخواهی.
عقبتر، پشت به پشت خانه حاجقاسم و درست پای ضریح سرخ، همراه همیشگیاش شهید حسین پورجعفری آرمیده است. سنگ مزار او هم مثل مرشدش سفید و ساده است و بالای اسم او به جای سرباز، عنوان «یار وفادار حاجقاسم» ذکر شده است.
* راز مزار
لاجرم پرسشی در ذهن شکل میگیرد: چرا مرید از مراد به محراب و ضریحی که هم منقش به چهره خود شهید سلیمانی بوده و همچنین بخشی از دیوار مهدیه مقدس صاحبالزمان محسوب میشود، نزدیکتر است؟
معما وقتی عجیبتر میشود که «رحمتالله مداحی» یکی از قدمای هیأت امنای مسجد صاحبالزمان در سالهای پس از انقلاب، از اهمیت نقطهای که این محراب قرار گرفته میگوید: «مهدیه یا قدمگاهی که 400 سال پیش پس از درک وجود نازنین امام زمان(عج) در این نقطه برپا شد، مسجدی کوچک با 3-2 حجره بود که روی تپهای قرار داشت. در سال 1360 تصمیم گرفتیم ساختمان فعلی را روی آن بنا کنیم و محوطه پشت آن را به گلزار شهدای دفاعمقدس اختصاص دهیم. ایشان در زمان حیاتش همیشه به اینجا میآمد و پشت این دیوار درست جایی که امروز مزار خودش قرار دارد متوسل میشد و دعای کمیل میخواند».
روایتهای خادمان مهدیه صاحبالزمان و گلزار شهدا از اینکه حاجقاسم از چه زمان با محل مزار خود آشنا شده متفاوت است.
آقای عبدالعلیزاده، راوی داستان 1033 شهید گلزار معتقد است شهید سلیمانی از سالهای جوانی و حتی از پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و دفاعمقدس، به واسطه خوابی که حضرت آیتالله حقیقی برایش تعریف کرده بود، میدانست مدفنش در همین صحن خواهد بود و حتی این نوید را داده بود که زیارتگاهی مهم خواهد شد. با این حال آقای مداحی، خادم مهدیه معتقد است که ایشان به طور دقیق از محل امروزی مزار خود نیز باخبر بوده است. در هر حال همه میدانند که پای یک شهید عارف بسیجی در میان است که حتی برای شخصیتی مثل قاسم سلیمانی اسوه بود.
شهید محمدحسین یوسفالهی، یک بسیجی اعزامی از کرمان بود که در دوران دفاعمقدس از فعالیت در واحد اطلاعات و عملیات لشکر ۴۱ ثارالله به جانشینی فرماندهی این واحد ارتقا یافت. او در طول جنگ تحمیلی ۵ مرتبه بشدت مجروح شد و سرانجام در 27 بهمنماه سال ۱۳۶۴ بر اثر مصدومیت شدید شیمیایی به شهادت رسید. آنچه اما مهمتر از سوابق جبهه او است، خاطراتی است که همرزمانی مانند شخص حاجقاسم از سیر و سلوک معنوی، انس او با قرآن و نهجالبلاغه، عبادات خالصانهاش و البته کشف و شهود صادقهاش بویژه درباره پیشبینی عملیاتها و سرنوشت رزمندگان داشتند.
مداحی یکی از خاطرات شخصی حاجقاسم را زنده میکند و میگوید: «یک بار سردار او را در جبهه برای انجام ماموریتی صدا میکند و شهید یوسفالهی بدون معطلی با همان لباس راحتی به دنبال ماموریت میرود. وقتی از او دلیل این امر را میپرسند، او میگوید من با همین لباس نماز میخوانم و در محضر خداوند حاضر میشوم پس چه ایراد دارد که همینطور به محضر بنده خدا برسم؟» گفته میشود با نظر حاجقاسم بوده که محمدحسین عزیزش در نزدیکترین فاصله نسبت به جایی که امروز محراب سرخ قرار دارد به خاک سپرده شد. بعد از آن حاجی هر وقت اینجا میآمد، بر مزار شهید یوسفالهی و مزار کناری آن به طور خاص ذکر میگفت و مدام یادآوری میکرد که مرا همین جا در کنار یوسف دفن کنید».
عبدالعلیزاده تعریف میکند چندی پیش از آن سفر آخر به لبنان و شام و عراق، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران از مسؤولان گلزار میپرسد چند شهید در آنجا دفن شدهاند؟ به ایشان پاسخ میدهند 1011 تن. او همان جا میگوید هزار و دوازدهمی خودم هستم! و الوعده وفا.
شاید به همین خاطر است که راویان گلزار مدام به هر بهانهای بر تعداد شهدای حاضر در صحن تاکید میکنند. هنگام نخستین نماز ظهر زیر خیمه مصلای صحن، پیشنماز ما را به فاتحه برای روح 1033 شهید گلزار فرامیخواند.
یکی از نکات جالب درباره این گردان طلایی اینکه یکی از نخستین اعضایش که در همان سالهای نخست دفاعمقدس شهید شد، یک مجاهد برجسته عراقی بوده است.
دم رفتن سیدمهدی محمودی، همشهری و همرکاب حاجقاسم در سوریه که حالا میخواهد تا آخر عمر خادم خانه او باشد، با لباس نیرو سر میرسد. میگوید در این ۳ سال که فرمانده شهیدش میزبان گلزار شده، زائرانی از 70 کشور به اینجا آمدهاند. بویژه اصرار دارد درباره ارتباط معنوی خاص عراقیها با گلزار شهدای کرمان بنویسم. یک خاطره داغ داغ تعریف میکند: «۶ ماه پیش کمی بعد از اربعین بود که مهدی زنگیآبادی دنبالم فرستاد و گفت سیدمهدی بلند شو که از عراق و سوریه میهمان داریم. گفتم هیچ موردی به من اعلام نشده. اصرار کرد و گفت مادرم خواب دیده. چند ساعت بعد در کمال تعجب مشاهده کردیم که هیاتی مرکب از بچههای حشدالشعبی عراق و حیدریون سوریه وارد گلزار شدند! در رأس هیات ابوجسام، فرمانده شاخص حشد بود که از نیروهای مورد علاقه حاجقاسم بود. حالا جانباز شده و با ویلچر آمده بود».
* شیرخوارگان حسینی ارمنی و زرتشتی
یکی از رویدادهای استثنایی که در سالهای اخیر در گلزار شهدا و مهدیه صاحبالزمان(عج) برپا میشود، همایش شیرخوارگان حسینی است که به همت مجمع جهانی حضرت علیاصغر(ع) برگزار میشود. این رویداد هر سال در روزهای ابتدایی دهه محرم در چند نقطه کشور با حضور کودکان شیرخواره و خردسالی که توسط والدینشان به مجلس عزای فرزند خردسال امام حسین(ع) آورده میشوند برگزار میشود. به گفته مداحی، اما در کرمان تفاوتهایی در برگزاری این مراسم وجود دارد: «ما اینجا در همایش شیرخوارگان محرم فقط کودکان شیعه را نداریم، بلکه اهل سنت و زرتشتیها و حتی ارامنه عزیز شهر کرمان و اطراف هم بچههای خردسال خود را میآورند، چرا که از سالها پیش این اعتقاد وجود دارد که این مهدیه حاجتدهنده است. حالا کرامات حاجقاسم و همرزمان شهیدش هم بر کرامات معمول افزوده شده و سالی نیست که در میان شیرخوارگان حسینی حتی از غیرشیعه و غیرمسلمان، موارد شفا گرفتن نداشته باشیم».
* سوغاتی شیرینتر از کلمپه
خیلی زود در ساعات بعدازظهر مجبورم میعادگاه صاحبالزمان و سربازانش را برای سفری طول و دراز ترک کنم. روبهروی پلکان خروجی شمالی گلزار در خیابان شهدا، 3-2 مغازه قرار دارد. حضور یک خانم پرتکاپو با مانتو و روسری پشت دخل یک خواربارفروشی که با انبوهی از زائران گلزار سر و کله میزند توجهم را جلب میکند. بعد از چند دقیقه که سرش خلوت و مغازه کمی خالی میشود، انگار که دارد با خودش درددل میکند، از شلوغی کسبوکار مینالد و با لهجه کرمانی میگوید: «برای سر و کله زدن با این همه مشتری باید سری از فولاد داشته باشی به خدا!»
وقتی از خانم مصدقی، درباره اوضاع کسبوکارش میپرسم، میگوید: «مغازه را از همان زمان باز کردم که حاجقاسم به اینجا آمد». منظورش ۳ سال پیش و متعاقب شهادت سردار دلهاست. میگوید ابتدا به خاطر کرونا اوضاع کساد بود اما حالا خدا را شکر حداقل در روزهای آخر هفته فرصت سر خاراندن ندارم. البته در آن روز وسط هفته هم سرش کم شلوغ نبود. البته این نماینده محترمه طبقه متوسط هم از اوضاع گرانی شاکی است بویژه از این پریشان است که وقتی مردم با افزایش روزبهروز قیمتها مواجه میشوند، جوابی ندارد به آنها بدهد.
میز دخل این خانم درست در موقعیتی قرار دارد که از بالای گلزار به مزار شهید اول کرمان مشرف است. سر که میچرخانم یک عکس کوچک زیبای حاجقاسم در بالاترین نقطه دیوار روبهروی خانم صاحب فروشگاه توجهم را جلب میکند که با پیچکی سبز تزیین شده است. این حال و هوای صمیمانه اصلا شباهتی به تابلوها و پوسترهای سفارشی که معمولا کسبه اماکن متبرکه مجبورند در مغازههای خود بزنند ندارد. بستهای کلمپه کرمانی به رسم سوغات برمیدارم و اجازه میگیرم که تصویری از ایشان با تصویر حاجقاسم بردارم که برای من سوغاتیای بهمراتب شیرینتر است از این سفر. یک یعید از حاج قاسم.
***
ماندگاران روز سپاه
فردای دیدار خبرنگار ما از گلزار شهدای کرمان، مراسم روز پاسدار به مناسب سالروز میلاد سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در این محل برگزار شد. به روایت کانال وصل خوبان، در این روز مراسم مختلفی در صحن و مهدیه صاحبالزمان(عج) برگزار شد. نخست در ساعات صبح تا نماز ظهر، حدود ۲ هزار تن از سبزپوشان سپاه ثارالله استان کرمان با حضور در همایشی ویژه به مقام فرمانده شهید سردار حاج قاسم سلیمانی ادای احترام کردند. سپس از ساعت ۱۵ جشن میلاد امام حسین(ع) از کیک نذری ۱۱۰ متری با حضور خادمان حرم مطهر امام رضا(ع) در حسینیه مهدیه صاحبالزمان(عج) رونمایی شد. به گفته یکی از خادمان این خیرات ویژه بین 11 هزار نفر از جمله ۷ هزار زائر روز پنجشنبه چهارم اسفند و همچنین مراکز بهزیستی و خیریه کرمان توزیع شد. پس از نمازهای مغرب و عشا نیز مراسم مولودیخوانی با حضور هزاران تن دیگر برگزار شد. مراسم سوم در نخستین ساعات بامداد جمعه سوم شعبان، طبق روال هر هفته گلزار، راس ساعت 1:20 بامداد - به وقت شهادت سپهبد شهید قاسم سلیمانی - با حضور میهمانانی از مازندران برگزار شد. در این روز همچنین وزیر ورزش و هیأت همراه بر مزار حاج قاسم و همرزمان شهیدش حاضر شدند. مرحوم اسماعیل احمدی(تصویر بالا سمت چپ) مشاور حمید سجادی اما ساعاتی بعد به دنبال شهادت در سانحه سقوط بالگرد در شهرستن تفت به همین میعادگاه بازگشت و محضر فرمانده شهید تشییع شد.
ارسال به دوستان
یک فلسطینی در نابلس ۲ صهیونیست را به هلاکت رساند
انتقام ادامه دارد
* نظامیان صهیونیست هفته گذشته 11 فلسطینی را در نابلس به شهادت رساندند
گروه بینالملل: منابع خبری اعلام کردند در عملیات جدید ضدصهیونیستی در جنوب شهر نابلس که همزمان با برگزاری نشست امنیتی «عقبه» اردن انجام شد، ۲ شهرکنشین صهیونیست به هلاکت رسیدند؛ عملیاتی که پیام واضح به طرح سازش علیه قدس توسط تشکیلات خودگردان فلسطین و اردن با اسرائیل است. رسانههای عبری از وقوع تیراندازی در شهرک «حواره» واقع در جنوب شهر نابلس خبر دادند که بر اثر آن دو صهیونیست به هلاکت رسیدند. منابع عبریزبان در تشریح این عملیات گفتهاند جوانی فلسطینی در عملیات شهادتطلبانه با خودروی صهیونیستها در شهرک حواره تصادف کرد سپس پیاده شد و جلوی آنان را گرفت و به سمت این خودرو تیراندازی کرد که در جریان آن ۲ صهیونیست کشته شدند. گزارش شده عامل این عملیات به سلامت محل را ترک کرده است. ارتش رژیم صهیونیستی جستوجو برای یافتن عامل این عملیات ضدصهیونیستی را آغاز کرده است. این حمله پس از آن انجام میشود که نظامیان رژیم صهیونیستی بامداد چهارشنبه گذشته به منطقه قدیمی شهر نابلس در کرانه باختری یورش بردند و با حمله وحشیانه خود 11 فلسطینی را شهید و بیش از 100 نفر را زخمی کردند. عملیات تیراندازی دیروز در جنوب نابلس همزمان با برگزاری نشست امنیتی عقبه انجام شد که هدف آن توقف عملیات فلسطینیان در اراضی اشغالی است. رسانههای صهیونیست با عصبانیت شدید خبر هلاکت این دو صهیونیست را اعلام کردند.
خبرنگار وبسایت خبری واللا در واکنش به عملیات ضدفلسطینی نابلس نوشت: « 13 اسرائیلی در 45 روز کشته شدهاند؛ موجی که طی سالهای اخیر سابقه نداشته است. دولت راستگرایی که دولت سابق را متهم به اهمال در مواجهه با این گونه حملات میکرد، باید قاطعیت خود را نشان دهد، نه اینکه نظارهگر باشد». ۵ روز بعد از شهادت 11 فلسطینی در حمله ارتش اسرائیل به نابلس، در انتقام این شهدا، یک فلسطینی در این شهر به سمت ۲ صهیونیست تیراندازی کرد که بر اثر آن صهیونیستها به هلاکت رسیدند. اهالی شهر نابلس با خوشحالی از این عملیات آن را انتقام یورش ارتش اسرائیل به نابلس دانستند و با پخش شیرینی از این عملیات استقبال کردند. روزنامه عبریزبان یدیعوت آحارانوت اعلام کرد عملیات تیراندازی دیروز در جنوب نابلس همزمان با برگزاری نشست امنیتی عقبه انجام شد که هدف آن توقف عملیاتهای فلسطینیان در اراضی اشغالی است. روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارانوت» در این باره اعلام کرد نشست عقبه صبح دیروز با مشارکت رژیم اشغالگر و تشکیلات خودگردان تحت نظارت اردن، آمریکا و مصر آغاز شد. بر پایه این گزارش، این نشست بر فراهم کردن زمینههای امنیتی توقف تنشها بویژه با نزدیک شدن ماه مبارک رمضان متمرکز است. رسانههای صهیونیستی گزارش دادند: در نشست عقبه که از ساعت ۱۰ صبح دیروز آغاز شد، برنامه آمریکا برای کاهش تنش در کرانه باختری و پایان دادن به مقاومت مسلحانه در این منطقه بررسی شد. بر پایه این گزارش، برنامه آمریکا شامل توقف اقدامات یکجانبه رژیم صهیونیستی درباره شهرکسازی در کرانه باختری در ازای توقف اقدامات تشکیلات خودگردان علیه این رژیم در سازمان ملل و شورای امنیت را شامل میشود. نشست عقبه در سایه اعتراض شدید ملت فلسطین برگزار شد و هزاران نفر از مردم فلسطین در پی آن دیروز در خیابانها حضور یافتند و مخالفت خود را با همراهی و مشارکت تشکیلات خودگردان با مقامات رژیم صهیونیستی در نشست عقبه اعلام کردند. این نشست در حالی دیروز یکشنبه در اردن با حضور مقامات صهیونیست، ایالات متحده، مصر و کشور میزبان برگزار شد که در تازهترین جنایت رژیم صهیونیستی در نابلس، ۱۱ فلسطینی شهید و ۱۰۲ نفر زخمی شدند. گروههای مقاومت با اشاره به اینکه «این نشست به سود ملت ما نیست، بلکه یک خدمت رایگان به رژیم صهیونیستی است»، تصریح کردند: به جای توافق امنیتی با اسرائیل، تشکیلات خودگردان به سمت اتحاد ملی پیش برود. گروههای مقاومت فلسطین همچنین برگزاری این نشست را ادامه توطئه علیه ملت فلسطین ارزیابی کردند. سایت عبری «واللا» به نقل از منابع مطلع گزارش داد هدف از این نشست در عقبه اردن اجرای تفاهمی است که هفته گذشته بین هنگبی و حسین الشیخ حاصل شد و در چارچوب آن تشکیلات خودگردان فلسطین از تقدیم پیشنویس قطعنامه شورای امنیت در محکومیت تصمیم اسرائیل در ساخت هزاران واحد مسکونی در واحدهای شهرکنشین خودداری کرد. این سایت به کشتاری که اسرائیل در نابلس به رغم توافق هنگبی و الشیخ راه انداخت، اشاره کرد. واللا توضیح داد رئیس شاباک اصرار به حضور در اجلاس عقبه داشته چون معتقد است حفظ تشکیلات خودگردان فلسطین مهم است و نباید فرو بپاشد. این سایت افزود: شاباک روی نقش این اجلاس در توانمندسازی تشکیلات خودگردان و مجهز کردن آن به ابزارهایی که آن را قادر به توقف تنش امنیتی در کرانه باختری کند تا انتفاضه سوم رخ ندهد، حساب کرده است. روند تحولات فلسطین نشان میدهد کابینه نتانیاهو با دو مشکل عمده داخلی و خارجی روبهرو است. از سویی تظاهرات بزرگی علیه نخستوزیر اسرائیل هر روز در جریان است. هزاران اسرائیلی برای هشتمین هفته متوالی در شهرهای تل آویو، حیفا و قدس به خیابانها آمده و علیه دولت افراطی بنیامین نتانیاهو و سیاستهای آن از جمله تغییرات نظام قضایی دست به تظاهرات زدهاند. روزنامه تایمز رژیم صهیونیستی به نقل از منبعی در پلیس این رژیم اعلام کرد: ۲۱ معترض در جریان اعتراضات علیه اصلاحات قضایی بازداشت شدند. تمام مسیرهایی که در تلآویو برای چند ساعت طی اعتراضات مردمی علیه اصلاحات قضایی بسته شده بود، باز شد. به گفته منابع، تعدادی از افسران پلیس نیز در درگیری با معترضان در تلآویو زخمی شدند. ۳۰۰ هزار نفر در اعتراضات در سرتاسر اراضی اشغالی شرکت کردند که از جمله آنها یائیر لاپید، نخستوزیر سابق اسرائیل بود. اسرائیلیها به برنامههای دولت برای اصلاحات قضایی اعتراض دارند. کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) اخیرا با لایحهای موافقت کرد که به قانونگذاران اجازه لغو تصمیمات دادگاه عالی قضایی را میدهد. روزنامه معاریو نوشت: در سایه تصویب قوانین به اصطلاح «اصلاحات قضایی» تغییر دراماتیکی در روابط گروههای سیاسی وجود دارد. در صورتی که انتخابات کنست (پارلمانی) هماکنون برگزار شود تحولی در نتایج رخ میدهد. احزاب ائتلاف حاکم تنها به ۵۵ کرسی دست خواهند یافت، در حالی که احزاب مخالف به ۶۵ کرسی دست مییابند. این آمار بر اساس نتایج این نظرسنجیای است که طی روزهای اخیر توسط مرکز «پانلز پولتکس» انجام شده است. بر اساس نتایج این نظرسنجی، حزب «آیندهای هست» به ریاست یائیر لاپید، رهبر اپوزیسیون به ۲۷ کرسی، حزب لیکود به رهبری بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی به ۲۶ کرسی و ائتلاف بنی گانتس، گدعون ساعر و گادی آیزنکوت به ۱۹ کرسی دست خواهند یافت. روزنامه معاریو نوشت: ۴۳ درصد اسرائیلیها معتقدند باید تصویب قوانین به عنوان شرطی برای مذاکره برای حل بحران در اسرائیل متوقف شود اما ۴۲ درصد معتقدند حتی اگر تصویب قوانین ادامه یابد مذاکرات باید برگزار شود. ۶۷ درصد معتقدند شکاف اجتماعی اسرائیل درباره اصلاحات قضایی گسترش خواهد یافت و این مسالهای است که موجب اعتراضات گسترده در اسرائیل شده است. از همین جا هشدارها و نگرانیهایی درباره روند «ترور سیاسی» آغاز شده است. این سناریویی است که دستگاههای امنیتی اسرائیل برای آن آماده میشوند.
***
وزیر دارایی اسرائیل در یک قدمی هلاکت
کانال 7 عبری در رابطه با حمله دیروز یک فلسطینی که منجر به هلاکت ۲ صهیونیست شد، در گزارشی نوشت: بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی کابینه نتانیاهو که از افراد افراطی این رژیم است، دقایقی قبل از وقوع عملیات در منطقه حواره نابلس، از این منطقه عبور کرده بود و شاید قصد عملیاتکننده وزیر دارایی این رژیم بوده است.
ارسال به دوستان
رشد افسارگسیخته دلار پس از 10 روز متوقف شد
افتاد؟!
* دیروز دلار ناگهان ۴ هزار تومان سقوط کرد
گروه اقتصادی: روز گذشته بالاخره قیمت دلار پس از 10 روز رشد افسارگسیخته و بدون مبنای اقتصادی در بازار غیررسمی متوقف شد و تا کانال 56 هزار تومان عقبنشینی کرد. به گزارش «وطن امروز»، از ساعت 14 دیروز روند رشد عجیب قیمت دلار در بازار غیررسمی متوقف و دلار با ریزش 4 هزار تومانی وارد کانال 56 هزار تومان شد. این در حالی است که تا صبح دیروز کانالهای تلگرامی و دلالان، قیمت هر دلار آمریکا را تا کانال 60 هزار تومان نیز اعلام کرده بودند، البته نرخ کنونی دلار هم با واقعیتهای اقتصاد ایران فاصله معناداری دارد و الزامی است کاهش یابد. موضوع قابل توجه در رابطه با ریزش قیمت دلار سرعت بسیار بالای آن بود که ظرف تنها چند ساعت اتفاق افتاد. این ریزش نشان میدهد اساسا قیمتهای دلار در بازار غیررسمی دارای اعتبار و عمق نیست و هر آن احتمال نوسان آنها وجود دارد. بر همین اساس به شهروندان پیشنهاد میشود به هیچوجه به سمت سرمایهگذاری در بازار ارز بویژه با قیمتهای غیررسمی نروند. ریزش حدود 7 درصدی قیمت دلار شاید در روزهای آتی با تعمیق فعالیت مرکز مبادله ارز و طلای ایران ادامه یابد و شاهد عقبنشینیهای هرچه بیشتر قیمتها باشیم. در پی این ریزش به طور کلی خرید و فروش در بازار غیررسمی متوقف شده و تمام بازیگران غیررسمی ارز کشور منتظر رصد روزهای آتی هستند، البته کانالهای قیمتساز قیمت دلار برای دلار فردایی نیز کاهش را پیشبینی کردهاند.
* تاکنون 481 میلیون دلار در تالار حواله مرکز مبادله عرضه شده است
مسعود توکلی، مدیر تالار ارز خدماتی مرکز مبادله ارز و طلای ایران دیروز درباره آخرین میزان مبادله شده ارز در این مرکز گفت: از دوم اسفندماه تا پایان روز گذشته (شنبه 6 اسفند)، 481 میلیون و 300 هزار دلار میزان عرضه تالار حواله ارز بوده که 408 میلیون دلار معامله انجام شده است. وی افزود: همین امروز (7 اسفند) حدود 266 میلیون یورو میزان عرضه ارز در تالار حواله بوده است. توکلی ادامه داد: میزان ارز تخصیص داده شده در تالار ارز خدماتی نیز عددی حدود 4 میلیون و 400 هزار دلار است. بر این اساس، ارقام ارائهشده از سوی مرکز مبادله نشان از آن دارد که رفته رفته این بازار در حال تعمیق است و میتوان در آیندهای نزدیک این بازار را بهعنوان بازارساز و قیمتساز اصلی بازار معرفی کرد.
* افزایش عرضه ارز در پی استقبال صادرکنندگان از مرکز مبادله
جهشهای ناگهانی ارزی و به دنبال آن کاهش شدید قیمتها، نشان از پرریسک بودن بازار و اثرپذیری از عوامل غیراقتصادی دارد.
در همین باره حمیدرضا جیهانی، کارشناس بازارهای مالی اظهار کرد: نرخ دلار در بازار در حالی با ریزش 4 هزار تومانی مواجه شده که در چند روز اخیر بویژه تا ظهر امروز (دیروز ۷اسفند) کانالهای تلگرامی و فردایی قیمت دلار را تا ۶۰ هزار تومان هم اعلام کرده بودند. وی با اشاره به فعالیت مرکز مبادله ارز و طلای ایران نیز گفت: این در حالی است که نرخ دلار در صرافیهای رسمی بانک مرکزی با نرخ میانگین ۵۲ هزار تومان معامله و نرخ اسکناس در مرکز مبادله ایران نیز حدود ۴۲ هزار و ۶۰۰ تومان نرخگذاری شد. این کارشناس بازارهای مالی افزود: متقاضیان میتوانند در ۶۳ سرفصل اعلام شده از سوی بانک مرکزی نیازهای ارزی خود را از صرافیهای رسمی تهیه کنند و محدودیتی در تخصیص و تامین منابع وجود ندارد. جیهانی با اشاره به اینکه در حال حاضر تمام نیازهای ارزی مردم به صورت اسکناس پاسخ داده میشود، اظهار کرد: تا پایان بهمنماه امسال حدود ۶۳ میلیارد دلار تامین ارز انجام شده که نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۳۰ درصد رشد داشته و این موضوع حاکی از بهبود وضعیت ارزی و عملکرد بهتر سیاستگذار در تامین نیازهاست.
کارشناس ارشد بازارهای مالی گفت: امروز نرخ دلار حواله در مرکز مبادله ۳۷ هزار تومان بود و بر اساس آمار بانک مرکزی از میزان ۵۷۶ میلیون دلار حواله عرضه شده حدود ۴۲۳ میلیون دلار فروش رفت. این میزان چند برابر عملکرد عرضه و خرید حواله دلار در سامانه نیما است و نشان از استقبال خوب واردکنندگان و صادرکنندگان از مرکز مبادله ارزی دارد، چراکه کشف قیمت در این مرکز نیز بر اساس عرضه و تقاضاست و این موضوع رغبت عرضه ارز را بیشتر خواهد کرد.
جیهانی با تاکید بر اینکه در حال حاضر فضای هیجانی بر بازار ارز حاکم است، گفت: این شکل از جهش ارزی و توقف این روند و به دنبال آن کاهش شدید قیمتها، نشان از پرریسک بودن بازار و متاثر بودن آن از عوامل غیراقتصادی دارد که برهمین اساس مردم باید بیش از پیش مراقب شگرد سوداگران و دلالانی باشند که جز منافع شخصی خود و برهم زدن آرامش بازار به هیچ چیز دیگر نمیاندیشند.
* مدیر پروژه مرکز مبادلات ارز و طلا: ریزش قیمت دلار دور از انتظار نیست
مدیر پروژه مرکز مبادلات ارز و طلا با اشاره به سفتهبازی در بازار دلار گفت: یکسری با نگاه سفتهبازانه به بازار ورود میکنند که توصیه میکنم واقعا به نوسانات نرخ بازار ارز توجه کنند. امیر هامونی درباره اقدامات انجامشده برای آرامشبخشی به بازار ارز و طلا گفت: سرمایهگذاران و متقاضیان ارز که تقاضای آنها رسمی و مولد نیست، احتیاط زیادی کنند و نوسانات این روزها را در نظر گیرند، زیرا احتمال نوسانات کاهشی و منفی شدن بازار بسیار زیاد است. وی با اشاره به هدف راهاندازی مرکز مبادله ارز و طلا توضیح داد: مرکز مبادله بازار ارز و طلا ایران یک نهادسازی بسیار بزرگ در حوزه بازار پول و ارز کشور است. کارشناسان و نخبگان اقتصادی میدانند جداسازی نهاد ناظر از نهاد مجری و تصدیگری که تحت عنوان تجزیه و تفکیک نظارت از اجرا- که در قانون اصل ۴۴ هم به آن اشاره شده است- یکی از اهداف بسیار مهم بانک مرکزی بوده و میتواند منشأ تحول باشد. بانک مرکزی پیش از این هم در نظارت و هم در عملیات و اجرا فعال بوده است. با راهاندازی مرکز مبادله نهاد ناظر، تنظیمگر و به نوعی رگولاتور بازار پول و ارز و طلا از نهاد مجری جدا میشود. هامونی درباره تاثیر این مرکز بر بازار گفت: تاثیر دوگانهای خواهد داشت. جداسازی نرخ ۲۸ هزار و ۵۰۰ که قبلا برای کالاهای اساسی (دارو و تجهیزات پزشکی) اعلام شده از نرخهایی که میتواند بر اساس عرضه و تقاضا برای کالاهای غیراساسی کشف شود، یک تاثیر آن بوده است. این کار روند را شفاف و عرضهها را سنگینتر میکند. در این مدت شاهد حجم معاملات خوبی در بازار بودهایم و بر عرضه ارز پتروشیمی، فولاد و معادن، مس تاثیر مستقیم گذاشته است. وی افزود: تاثیر غیرمستقیم آن بر بازارهای موازی از جمله بازار سرمایه است. در همین مدت کوتاه با توجه به اینکه پیش از این ارز پتروشیمیها در سامانه نیما معامله میشد و اکنون به بازار دوم آمده است، این مساله توانسته بازار سرمایه را هم رونق دهد، در همین مدت هم شاهد افزایش رشد بازار سرمایه هستیم که امید میرود یک رشد پایدار و متعادلی باشد که به بازار سرمایه مولد و اشتغالزایی کمک کند که سرمایهها را از بازارهای غیرمولد مانند ارز، طلا، مسکن به سمت بازار سرمایه آورد و بازار مالی رونق گیرد و فشار از بخش واقعی اقتصاد برداشته شود و بازار مالی را هم به رونق برساند. این مقام مسؤول در ادامه تاکید کرد: تالار ارز خدماتی با هدف پاسخ به نیازهای ارزی واقعی که پاسخ داده نشده، راهاندازی شده است. یکسری نیازهای واقعی بوده که معمولا به دلیل شرایط و فرآیند طولانی که در بازار بوده ارز را دیر تحویل میگرفتند یا سرفصل خاص برای موارد مورد نظر آنان دیده نشده بود. این گروه طبیعتا به کف بازار غیررسمی مراجعه میکردند و از دلال و سفتهباز ارز میخریدند. یکی از اهداف این است که تالار ارز خدماتی نیاز واقعی را پاسخ دهد، به همین منظور در کمیسیون ارز و هیات عامل بانک مرکزی سرفصلهایی که نیاز واقعی دارند اعم از ارز مسافری، دانشجویی، بیماران، فدراسیونهای ورزشی، فرصتهای مطالعاتی، عضویت در مجامع بینالمللی برای مؤسسات و شرکتها همگی احصا شده و ۶۳ سرفصل وجود دارد. هامونی ادامه داد: عرضه ارز مسافری در چند روز گذشته انجام شده و مسافران هوایی میتوانند به شعب بانک ملی مراجعه کرده، ریال خود را پرداخت کرده و ثبتنام اولیه را انجام دهند و ارز را پشت گیت فرودگاه بینالمللی دریافت کنند. تقریباً ۵۰۰ نفر از روزی که این بازار راه افتاده است، مسافرانی هستند که از این طریق ارز خود را دریافت کردند. همینطور دانشجویانی که روز سهشنبه یا چهارشنبه هفته گذشته ثبتنام کرده بودند، امروز به ارز خود رسیدند. یکی از برنامههایی که به جد پیگیر هستیم، همین موضوع است و سرفصلهایی که اشاره کردم، بسته نشده و به فراخور موضوع استفاده میشود. هامونی در رابطه با کاهش قیمت ارز در آینده چنین توضیح داد: نیازهای واقعی پاسخ داده میشود، بنابراین طبیعی است که یکسری با نگاه سفتهبازانه ورود کنند که توصیه میکنم واقعا به نوسانات نرخ بازار ارز توجه کنند. فعلا بنا نیست تقاضاهای سفتهبازی را پاسخ دهیم، اعتقادی هم به آن نداریم.
ارسال به دوستان
مشعل هفدهمین جشنواره فیلم مقاومت روشن شد
سینما روی عرشه مقاومت
گروه فرهنگ و هنر: ژانرهای متداول دنیا در اصابت با فرهنگهای مختلف تغییر ماهیت نمیدهند و در این میان تنها گونهای که در اصابت با فرهنگ ایرانی تغییر ماهیت داد سینمای جنگ بود، چون سینمای جنگ در دنیا متداول بود ولی وقتی با فرهنگ جبهه و بچههای رزمنده برخورد کرد گونهای دیگر از تصویرگری را به دنیا معرفی کرد؛ یعنی سینمای «دفاع مقدس» که عناصر متفاوتی داشت و حرف خود را به شکل متفاوت به دنیا میگفت و این جریان تا امروز ادامه پیدا کرده است. این گزاره شاید مهمترین جشنواره «فیلم مقاومت» باشد؛ جشنوارهای که امسال در هفدهمین دوره خود از فیلمسازان و فعالان این حوزه میزبانی خواهد کرد. نشست خبری هفدهمین جشنواره فیلم مقاومت با شعار «گفتمان مقاومت، نهضت جهانی مستضعفان و آزادی قدس شریف» به همت انجمن روایت فتح با حضور جلال غفاریقدیر دبیر جشنواره، سیدمحمد حسینی مدیرعامل انجمن سینمای دفاع مقدس، محمدعلی مومنی مسؤول کمیته بینالمللی جشنواره، محسن جوادی مسؤول کمیته استانها و اکرانهای سراسر کشور و محسن رفیعی دبیر اجرایی جشنواره صبح دیروز در مجتمع فرهنگی اسوه برگزار شد. در ابتدای این نشست خبری، جلال غفاریقدیر، دبیر هفدهمین جشنواره فیلم مقاومت گزارشی را از این رویداد ارائه داد و گفت: هفدهمین دوره از این رویداد در آذر ۱۴۰۱ فراخوان خود را اعلام کرده است. با اینکه زمان کمی کمتر از ۲ ماه برای دریافت آثار در مضامین هفدهگانه اعلان شد اما با استقبال فوقالعادهای در عرصه آثار داستانی، مستند و پویانمایی روبهرو شد. این جشنواره به صورت دوسالانه است و ایجاد یک هیجان و فضای رقابتی بین هنرمندان کار سختی بود. میزان آثاری که در جشنواره اعلام شده به قدری است که میتوانیم ادعا کنیم شاهد استقبال مطلوب در بخشهای ملی و بینالمللی در حوزه سینمای مقاومت هستیم.
وی افزود: توجه به مقاومت به مثابه یک گفتمان از اولویتهای ما بود و رویکرد متعالی که به اسم مقاومت تعریف شده بود و بر این اساس بر مضمونگرایی این جشنواره تاکید داشتیم. گفتمان مقاومت تاریخی جهانشمول، این ظرفیت را دارد که تکثیر موضوعی پیدا کند. میتوان مسیر جهتگیری آینده سینما را زیرمجموعه موضوعات مقاومت قرار داد و هنرمندان میتوانند با این محوریت در هنر تصویر، آثاری را خلق کنند.
* سینمای مقاومت به دنبال یک حرکت پژوهشی و گفتمانی
غفاری بیان کرد: ایجاد بخش فلسطین به مثابه پاره تن جهان اسلام، در جستوجوی آرمانی است که همه مسلمانان جهان دنبال میکنند تا اسرائیل کودککش و غاصب سرزمینی که حقی در آن نداشته، وجود نداشته باشد. موضوع فلسطین از سوی آزادیخواهان مورد حمایت بود و امروز در نقطهای هستیم که میگوییم هنر هفتم باید حقانیت این گفتمان را به پرده سینما نزدیک کند. دفاع مقدس برآمده از هویت آب و خاک ما است و کم از این سینما صحبت شده است و بعضا به دلیل نبود گفتوگو به ضد خودش بدل شده است. ظهور و کشف استعدادهایی که در گام دوم انقلاب باید به آنها توجه شود، از رویکردهای ما است اما این مسیر توسط جوانان و فیلمسازان نسل مقاومت راه خود را باز کرده و این جشنواره آنها را همراهی میکند. به گفته دبیر جشنواره، آسیبشناسی، توان جریانسازی و تاثیرگذاری فستیوالها در این حوزهها اهمیت دارد. جایزه آوینی به فیلمنامه توجه میکند، چرا که زیرساخت فیلمهای مقاومت ممکن است تولید چند ساله را طی کنند و فراخوان دو ماهه ما پاسخگوی آنها نیست. این جایزه، بستر توجه به سوژه دراماتیک است و ما از عدم خلق سینمایی که بتواند روایتگر گفتمان مقاومت باشد، به مقولهای پر از سوژههای دراماتیک و قصه تکاندهنده آدمها میرسیم. وی تصریح کرد: تاکنون ما درباره سینمای مقاومت یک حرکت پژوهشی و گفتمانی انجام ندادهام و در فضای آکادمیک ما ادبیات سینمای مقاومت وجود ندارد. در تلاشیم در ادبیات آکادمیک توسعه رخ دهد و هنرجویان بتوانند به آثاری برسند که پرورشدهنده نسلی از انسانها باشد که با این مضمون از سینما درگیر شوند. شکل برگزاری جشنوارههای دنیا را سنت لیبرال پایهگذاری کرده است. ما این بار سعی کردیم از کاخ جشنواره فاصله بگیریم و ایده خلیجفارس از آنجا شکل گرفت. سواحل خلیجفارس و قصههای تاریخی و معاصر خلیج فارس برای ما پررنگ شد و تلاش کردیم گفتمان مقاومت به گوشها سنگین نیاید. افتتاحیه این رویداد از ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ در بندر کنگان و روستای شیربنو در خلیجفارس برگزار میشود و در طول برگزاری این رویداد با کارگاههای آموزشی، نقد فیلم و فضای تخصصی سینمای داخلی و جهانی و اکرانها در بازه یک هفتهای در خدمت برگزیدگان و شرکتکنندگان خواهیم بود.
* در ۳۵۴ نقطه ایران اکران خواهیم داشت
جلال غفاریقدیر گفت: در ۳۵۴ نقطه ایران اکران خواهیم داشت. ظرفیتهای ملی و استانی درگیر شدند و سینما باید تعهد خود را به مردم به ثمر برساند و فیلمهای مقاومت فرصتی را پیدا کنند که در سینماها اکران شوند و آثار برگزیده به رویت سینمادوستان و مقاومتدوستان برسد. ۶۷۴ اثر در بخش اصلی جشنواره و جایزه شهید سلیمانی دریافت شده که شامل ۴۷ اثر سینمایی، ۱۱ سریال، ۶۵ مستند، ۱۷۹ فیلم کوتاه، ۶۷ مستند نیمهبلند، ۱۸۲ مستند کوتاه و ۱۲۳ پویانمایی کوتاه و بلند است.
غفاری عنوان کرد: در بخش نثر روایت، 291 اثر کوتاه با معدل سنی فیلمسازان ۳۰ سال به پایین دریافت کردیم. در بخش جایزه دفاع مقدس که جایزه «رسول ملاقلیپور» نام دارد، ۳۵۰ اثر دریافت شد و در بخش فلسطین نیز با حضور سینماگران داخلی ۱۴۹ اثر در دبیرخانه دریافت شده است. همچنین ۴۰۰ فیلمنامه بلند، کوتاه و اقتباسی و در بخش پژوهش هم بالغ بر ۲۰۰ اثر دریافت شده است.
در ادامه این نشست محمدعلی مومنی، مدیر کمیته بینالملل جشنواره گفت: به یاری خداوند و همت عزیزان از بیش از ۵۰ کشور دنیا در بخشهای مختلف جشنواره اثر دریافت کردیم و این تنوع برای جشنواره جذاب بود. بیش از ۳۰۰ فیلمساز غیرایرانی آثار ارسال کردند و ۵۰۰ اثر را دریافت کردیم و وارد جشنواره شدهاند. برای ایام برپایی جشنواره که در خلیجفارس برگزار میشود، از ۲۰ کشور دنیا دعوت شده است که برخی از آنها را به صورت برخط و همراه با وبینار در خدمتشان خواهیم بود.
وی افزود: نشستها و کارگاههای نقد و آموزشی برگزار خواهد شد و اساتیدی هستند که به صورت حضوری و وبینار در خدمتشان خواهیم بود. ۴ هیات سینمایی از سوریه، لبنان، ترکیه و یمن در دبیرخانه حضور پیدا کردند و تمایل و ابراز داشتند که برای سال آینده این جشنواره در کشور سوریه برگزار شود. در برنامهریزی، شبهای فیلم مقاومت را در کشورهای دیگر برگزار خواهیم کرد و قصد داشتیم در ترکیه و سوریه قبل از برگزاری ایام جشنواره، شب فیلم مقاومت را داشته باشیم که با زلزله تلخ در این ۲ کشور مواجه شدیم و بنا شد تا بعد از ایام جشنواره و بعد از ماه مبارک رمضان بتدریج شبهای فیلم مقاومت را در کشورهای دیگر برگزار کنیم. مدیر کمیته بینالملل هفدهمین جشنواره مقاومت در پایان گفت: برگزاری نشستهای هماندیشی با حضور اتحادیه بینالمللی فیلمسازان مقاومت از رویکردهای این جشنواره است، زیرا تاکنون به صورت همکاری مشترک کشورها با یکدیگر، تولید آثار نداشتند و با فیلمسازان بیش از ۲۰ کشور دنیا این مقدمات را فراهم کردیم، البته ادعایی نداریم و صرفا هماندیشی را ترتیب دادیم. ما در خلال جشنواره غرفههایی را تدارک دیدیم که به دنبال ایجاد بازار فیلم نبوده است و انشاءالله شاهد شکل گرفتن ارتباط خوبی باشیم.
* عرشه کشتی؛ میزبان اختتامیه
در پایان این نشست سیدمهدی ناظمی، دبیر بخش داوری جشنواره مقاومت گفت: بهروز افخمی رئیس کمیته داوران است که ۴ داور خارجی و ۲ داوری ایرانی او را همراهی خواهند کرد. همچنین در بخش دفاع مقدس شهریار بحرانی رئیس داوران خواهد بود و محسن برمهانی در بخش فلسطین و شهاب اسفندیاری در بخش نثر روایت رئیس داوران خواهند بود. در داوری بخش فیلمنامه نیز بهمن حبشی حضوری پررنگ خواهد داشت. در همین ارتباط جواد تمدنی، مدیر کمیته روابط عمومی این رویداد خبر داد: با موافقت جلال غفاری قدیر در آیین اختتامیه از رسانههای برتر این جشنواره که در این مسیر همراه ما بودند، تقدیر خواهد شد. محسن رفیعی، دبیر اجرایی جشنواره هم اظهار کرد: دوره هفدهم جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۵ افتتاح میشود و افتتاحیه آن همزمان با افتتاح این جشنواره در ۳۲ استان کشور است. مراسم پایانی جشنواره ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۲۰ تا ۲۳ روی عرشه کشتی ایرانی در سواحل نیلگون خلیجفارس برگزار خواهد شد و برنامههای متعدد و متنوعی برای مدعوین و حضار در نظر گرفته شده است و بیشترین وجه آن آموزشی، نقد فیلم و نمایش آثار منتخب جشنواره و ارتقای سطح نگرش فیلمسازان به مفهوم مقاومت است. ما در تهران شاهد حضور ۴۵ درصدی آثار نسبت به شهرهای دیگر کشور هستیم و استان قم و اصفهان بعد از تهران صدرنشین هستند.
ارسال به دوستان
عبدالله مهتدی به سازماندهی آشوبهای اخیر از سوی گروهک تروریست کومله اذعان کرد
ماجرا تجزیهطلبی بود
گروه سیاسی: عبدالله مهتدی سرکرده گروهک کومله در نشستی در شهر بن آلمان با تعدادی دیگر از فعالان تجزیهطلب دور هم جمع شدند. وی اعتراف کرد آشوبهای غرب کشور در ماههای گذشته از سمت احزاب تجزیهطلب سازماندهی میشد.
به گزارش «وطن امروز»، با آغاز آشوبهای خیابانی از اواخر شهریورماه سال جاری، گروههای تجزیهطلب در غرب کشورمان تمام اهتمام خود را به بهرهبرداری از این ناامنیها معطوف کردند. با این حال همه چیز به برنامهریزی گروههای تجزیهطلبی همچون کومله و دموکرات محدود نمیشد. بهرهگیری از این گروهها به شکل ویژهتری از سوی دولتهای غربی به عنوان برنامهریزان اغتشاشات نیز پیگیری میشد. ضدانقلاب خارجنشین نیز ابایی از نشست و برخاست با تجزیهطلبان نداشت. تجمع آبانماه در برلین که تبدیل به میدانی برای برافراشتن پرچم گروههای تجزیهطلب شد برای نخستینبار برنامهریزی تجزیهطلبان را علنی کرد. چند روز پس از این تجمع بود که یک فایل صوتی از رعنا رحیمپور، خبرنگار بیبیسی فارسی منتشر شد که عملا به وجود یک سناریو برای فعال کردن گسلهای قومیتی و حرکت به سمت تجزیهطلبی در حاشیه آشوبهای خیابانی اخیر در ایران اعتراف میکرد. در این فایل صوتی وی به شکل بیپرده از هدف تکهتکه و تجزیه شدن ایران خبر میدهد و تاکید میکند هدف پشت پرده آشوبطلبیها در ایران نه دموکراسی، بلکه تجزیه است! رحیمپور مشخصا خبر میدهد در رسانه سعودی اینترنشنال ابلاغ شده که فقط با رهبران احزاب «تجزیهطلب» گفتوگو و به آنها تریبون داده شود.
در ادامه برگزاری نشست چهرههای مشهور ضدانقلاب در دانشگاه جورج تاون با حضور عبدالله مهتدی سرکرده گروهک کومله نشان داد ارتباط با تجزیهطلبان تا مرحله ائتلاف رسیده است. در آخرین مورد عبدالله مهتدی سرکرده گروهک کومله در نشستی به نام «ژن، ژیان، ئازادی» در شهر بن آلمان با تعدادی دیگر از فعالان تجزیهطلب دور هم جمع شدند تا بیش از پیش جای پای خود را در بین دیگر گروههای ضدانقلاب سفت کند. مهتدی در این نشست اعتراف کرد بسیاری از آشوبها و اغتشاشات در شهرهای کردنشین از سوی مرکز همکاری احزاب کردستان سازماندهی شده بود. سرکرده کومله با ادعای اینکه «ما دنبال فدرالیسم هستیم و آن را کتمان نمیکنیم و برای آن تلاش خواهیم کرد»، در حاشیه این نشست در مصاحبه با BBC گفت هنوز خیلی از احزاب و جریانات اپوزیسیون حاضر نیستند هویتهای اتنیکی (قومی) و فرهنگ و زبانی را به رسمیت بشناسند.
وی خاطرنشان کرد: از سال ۲۰۱۷ یکی از تجربههای موفق احزاب و جنبش کرد در ایران ایجاد ائتلافی به نام «مرکز همکاریهای احزاب سیاسی کردستان ایران» بود که بویژه در انقلاب «زن، زندگی، آزادی» نقش فوقالعاده حساس و تعیینکنندهای داشته است.
مهتدی افزود: پس از نخستین جرقههای انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، مرکز همکاریهای احزاب سیاسی کردستان ایران توانست با فراخوانهای اعتصاب و تظاهرات در شهرهای کردستان، جنبش را به مرحلهای کاملا جدید ارتقا دهد.
تاکید مهتدی بر اینکه به دنبال فدرالیسم به عنوان اسم رمز تجزیه سرزمینی است، پیش از این نیز در مواضع مشابهی یک روز بعد از نشست دانشگاه جورجتاون در مصاحبه با تلویزیون روداو متعلق به نچیروان بارزانی انجام شد. وی گفت: ناسیونالیستهای تندرو و پانایرانیستها ما را قبول ندارند و مخالف ملت خواندن ما هستند اما پس از آزادی خواست خود را (تجزیه) مطرح میکنیم و الان وقتش نیست، بعدها آرایش سیاسی عوض میشود و لزوما چنین نیست که افراد و نیروهایی که در حال حاضر به هم نزدیکند در آینده هم چنین باشند.
عبدالله مهتدی که از روزهای ابتدایی اغتشاشات در برخی شهرهای کشور پای ثابت رسانههای معاند بود، از بنیانگذاران گروهک تجزیهطلب کومله است و چندین عملیات تروریستی را علیه رزمندگان جمهوری اسلامی در دهه 60 سازماندهی کرد. از جمله جنایات این گروه، انفجار بمب در رژه نیروهای مسلح در مهاباد بود که طی آن 12 نفر از کودکان و زنان به شهادت رسیدند و 40 نفر از مردم بیگناه زخمی شدند.
ارسال به دوستان
پوتین خواستار بررسی مسأله هستهای فرانسه و انگلیس در قالب پیمان استارت شد
خط و نشان برای لندن و پاریس
رئیسجمهور روسیه گفت مسکو باید به مذاکرات درباره مساله تواناییهای هستهای انگلیس و فرانسه بازگردد، زیرا ناتو نشان داد به جای آنکه یک بلوک سیاسی باشد، یک بلوک نظامی است. ولادیمیر پوتین در مصاحبه با برنامه تلویزیونی «مسکو. کرملین. پوتین» عنوان داشت: ما ابتدا انگلیس و فرانسه را جدی نمیگرفتیم زیرا ناتو اظهار کرده بود تقریبا یک نهاد غیرنظامی است اما اکنون مشاهده میکنیم ناتو به جای آنکه به قول خودش یک بلوک سیاسی باشد، یک بلوک نظامی است، بنابراین مجبور هستیم به مذاکرات درباره مساله تواناییهای هستهای انگلیس و فرانسه بازگردیم. وی همچنین تاکید کرد روسیه با مشارکت کشورهای عضو ناتو در بررسی معاهده استارت نو مخالفت نمیکند. پوتین با اشاره به این معاهده تصریح کرد: البته کشورهای ناتو رسما به عنوان طرفی برای این معاهده محسوب نمیشوند و فقط ۲ طرف (روسیه و ایالات متحده آمریکا) وجود دارد. ناتو بیانیهای را در این باره ایراد و در عین حال درخواستی را برای شرکت در این مذاکرات مطرح کرد. به هر حال اگر چنین چیزی رخ دهد، ما اهمیت نمیدهیم و به آنها اجازه میدهیم در گفتوگوها شرکت کنند. وی در ادامه تاکید کرد نمیتواند تصور کند ارتش آمریکا، تاسیسات هستهای روسیه را بازرسی کند در حالی که خود این ارتش از رژیم کییف حمایت میکند. رئیسجمهوری روسیه ضمن بیان اینکه کشورهای ناتو همدست جنایات رژیم کییف هستند، افزود: وقتی این کشورها چنین اقداماتی را در اوکراین انجام میدهند، من نمیتوانم تصور کنم ارتش آمریکا بخواهد از تاسیسات هستهای ما بازرسی کند. چنین چیزی «واقعا مضحک» است. ولادیمیر پوتین در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آمریکا چه چیزی را باید از تعلیق پیمان استارت نو توسط روسیه متوجه شود، گفت: این موضوع به خود آمریکاییها بستگی دارد. ما که نمیتوانیم وارد ذهن آنها شویم اما خود ما متوجه هستیم که به چه چیز نیازمندیم. ما باید کشور خود را حفظ و نسبت به امنیت و ثبات استراتژیکمان اطمینان حاصل کنیم. پوتین در ادامه بیان داشت: اگر غرب بخواهد فدراسیون روسیه را متلاشی کند و کنترل تکههای آن را در دست بگیرد، مردم روسیه احتمالا نمیتوانند زنده بمانند. اگر تجزیه روسیه مدنظر باشد، فکر میکنم سرنوشت همه مردم این کشور از جمله گروهها و قومهای نژادی به طور چشمگیری تغییر کند. رئیسجمهور روسیه تاکید کرد: همزمان با اینکه هدف کلیدی ناتو «شکست استراتژیک روسیه» است، ما نه تنها باید توانمندیهای هستهای آمریکا، بلکه باید تواناییهای کشورهای عضو ناتو را نیز جدی بگیریم. در شرایط کنونی وقتی کشورهای پیشرو ناتو اظهار کردهاند هدف کلیدیشان «شکست استراتژیک روسیه» است تا به این ترتیب مردم ما رنج بکشند، چطور میتوانیم در این شرایط تواناییهای هستهای آنها را نادیده بگیریم؟ ولادیمیر پوتین در ادامه این مصاحبه عنوان داشت: اگرچه مسکو مخالف ساخت جهانی جدید بر اساس منافع تنها یک کشور (آمریکا) است اما جهان باید تغییر کند. صرفنظر از اظهاراتی مبنی بر اینکه روسیه جانشین قانونی اتحاد جماهیر شوروی است... چنین چیزی به لحاظ حقوقی درست است اما ما پیرامون مسائل حقوقی گفتوگو نمیکنیم بلکه درباره توانمندی اظهارنظر میکنیم. روسیه امروزی توانمندیهای متفاوتی دارد. ما متوجه آن هستیم و موافقیم که جهان باید تغییر کند. مسکو هرگز مخالف تغییراتی نظیر سازمان ملل و اصلاح آن نیست اما با ساخت جهانی جدید براساس منافع یک کشور (از جمله آمریکا) مخالف هستیم. رئیسجمهور روسیه با تاکید بر «جهان چندقطبی» خاطرنشان کرد: تلاشها برای جهان چندقطبی، جایی که به منافع همه افراد در عرصه بینالمللی احترام گذاشته شود، در نهایت محقق خواهد شد. من شک ندارم چنین چیزی روزی مستولی خواهد شد. مقامات روسیه بارها خواستار جهانی چندقطبی شدهاند؛ جایی که منافع تمام کشورها در نظر گرفته شود و سیاست هژمونی جهانی آمریکا را محکوم کند. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|